متن سخنرانی «روز کتاب» 2

بنام خدا و با درود به یکایک شما عزیزان

  شیخ اجل سعدی می­فرماید :  

هر دم از عمر، می­رود نفسی

ای که پنجاه رفت و در خوابی 

چون نگه می­کنم، نمانده بسی

مگر این چند روزه دریابی

    این بیت هم از فرمایشات «وحشی بافقی» است . 

هرچه گویی آخری دارد، به جز سودای عشق    کین همه گفتند و آخر نیست این افسانه را

حضرت حافظ هم در تائید عشق و کار عاشقانه نیز می‌فرماید :

از صدایِ سخن عشق، ندیدم خوشتر                  یادگاری که در این گنبد دوار بماند

——————————-

   با سپاسِ فراوان از تشریف‌فرماییِ یکایک شما عزیزان، مخصوصـاً از تشریف‌فرمـایی آقایان و بانوان محترم و همچنین از جناب آقای سوقندی مدیرکل محترم اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامیِ استان سمنـان و آقای رسولیان رئیس محترم اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان سمنان و آقای همتی ریاست محترم انجمن اهل قلم سمنان و همه دست اندرکـارانِ برگزاری این مراسم و با تشکر از همـه دوستان وهمشهریان و همه علاقه‌مندان به فرهنگ و زبان سمنانی.

     به­طور قطع فرهنگ و تمدن اصیل هرملتی، از خرده فرهنگ­های همان ملت که شامل آداب و رسوم، زبان­ها، گویش­ها و لهجه‌­های مردم است، شکل می‌­گیرد مردمِ یوگسلاوی ضرب‌المثلی دارند که می‌­گوید: رودهای بزرگ و خروشان، قدرت خود را مدیون جویبارها هستند،  بنابراین می‌­توان گفت که: فرهنگ و تمدن اصیل هرملتی، مدیون خرده فرهنگ­های همان ملت است و مرگ هریک از این خرده فرهنگ‌ها، ضربه جبران ناپذیری بر پیکره فرهنگ و تمدن همان ملت است و تداوم این ضربات، فرهنگ و تمدن آن ملت را بی‌مایه و بی‌پشتوانه خواهد کرد و به قول جناب آقای فرزامیِ­راد استاد محترم دانشگاه فضیلت، در قانونِ بقایِ هر زبان و گویشی، این امرمسلم است که تا گویشی از گفتار، به نوشتار در نیاید و کتاب‌های درسی را به این زبان و گویش ننویسند و زبان مکاتبات اداری و زبان رسانه‌ها نباشد در غربت و تنهایی خواهد مرد و این دیوان اشعار و واژه نامه‌ها و گنجینه‌های مثلیِ گویش­ها، به ذخایر تاریخی خواهند پیوست و در آینده نیز جز پژوهشگران و زبان‌شناسان، این آثار را ورقی نخواهند زد.

   حال که قصد نوشتنِ زبان یا گویشی را داریم، باید بدانیم که چه می‌­خواهیم بنویسیم و چگونه باید بنویسیم تا به کار آید و گرهی ناگشوده بگشاید و به قول جناب آقای دکتر مصطفی جباری استاد محترم دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه سمنان، گویش است جان برادر گوی نیست. آیا هرآنچه درمورد گویشی به ذهنمان می‌­رسد و به شیوه‌­ای که مورد نظرمان است، قابل نشر است؟ اگر نوشته‌­ای ناسره به­دست پژوهشگری نا آشنا به آن گویش برسد و مأخذ تحقیقش قرار بگیرد، کار تحقیقیِ آن پژوهشگر، ضربه دیگری بر پیکره آن فرهنگ خواهد بود؟ پس در نوشتن آنچه را که قصد نشرش را داریم باید دقت زیادی داشته باشیم تا تیشه به ریشه خود نزنیم. کسانی که با گویش‌پژوهی و گویش‌پژوهان و گویش نویسان از دور یا نزدیک آشنایند دشواری کار آنان را به درستی می­دانند و نیز به خوبی در می­‌یابند که چه راهی پر سنگلاخ می‌­پیمایند.

   این دغدغه را همه ما مردم سمنان باید داشته باشیم تا این میراثِ کهنِ فرهنگی که از نسل­های گذشته سینه به سینه به ما رسیده، بتوانیم آن را به سلامت به نسل­های آینده بسپاریم. همه ما مسئولیم، رسانه­‌های نوشتاری و مخصوصاً صدا و سیمای مرکز سمنان که می‌تواند در اشاعه و حفاظت این میراث، با ساخت و پخش برنامه‌­هایی به این زبان، بسیار مؤثر باشد تا این حجب و حیای کاذبی که از صحبت کردن به زبان مادری، بین جوانان بوجود آمده را از بین ببرد.

    آنان که اینجانب را می­‌شناسند می­دانند که دغدغه همیشگیِ من، به عنوان یک گویشور زبان سمنانی، بی اعتناییِ اغلب همشهریان عزیز به زبان مادری­اشان است، آنان که در کودکی و نوجوانی و حتی جوانی به زبان سمنانی صحبت می­‌کردند، حالا به فارسی صحبت می‌کنند. همین کم لطفیِ به ظاهر بی‌اهمیت نسبت به زبانِ مادری، باعث مرگ زود هنگام این فرهنگِ کهن خواهد شد. طی سالیان متمادی، سعیم براین بوده است که گامی هرچند کوچک در اعتلای این زبانِ باستانی برداشته و دِینِ خود را نسبت به زبان مادریِ خود ادا کنم، حاصل تلاش و پژوهشم منجر به چاپ کتاب «کنجینه‌ای از مثل های گویش سمنـانی» شد که مورد تأئید اساتید بزرگوار جناب آقای دکتر منوچهر ستوده استاد محترم دانشگاه تهران و از چهره­‌های ماندگار ایران و جناب آقای دکتر حسن رضایی باغ بیدی استاد محترم دانشگاه تهران و مدیر محترم گروه زبان‌های باستانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بسیاری از اساتید محترم، قرارگرفت و در پیِ آن، مورد تأئید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واقع شد، به­طوری که این کتاب شایسته تقدیر کتابِ فصلِ تابستانِ سال 1391 و همچنین اخیراً شایستة تقدیر کتابِ سال 1391 ایران شناخته شد که برای اینجانب باعث افتخار است و نشان می‌­دهد که به بیراهه نرفته‌­ام. و بسیار خوشحالم که این مجموعه مورد توجه دوستان و همشهریان گرانقدر هم بوده و مورد نقد و بررسی قرار می­‌گیرد.  

   مطلب دیگری که لازم به ذکر است این که، در سه سال اخیر و با تلاش شبانه روزی، دست به نگارشِ کتاب دیگری زدم به نام «فرهنگ واژگان فارسی به سمنانی» که این اثر هم تأئیدیه‌های لازم را چه از نظر کارشناسان سمنانی و چه از نظر کارشناسان فرهنگستان زبان و ادب فارسی کسب نموده و قرار است که مانند اثر قبلی توسط انتشارات آبرخ به مدیریت جوان علاقه‌مند به زبان سمنانی جناب آقای سروش هاشمی به چاپ رسیده و در اختیار همشهریان و علاقه‌مندان و پژوهشگران محترم قرار گیرد.

   زمانی که در حال نگارشِ «فرهنگ واژگان فارسی به سمنانی » بودم، در رابطه با این دو کتاب چنـد جملـه­ای به نظرم رسید که با در کنار هم قرار دادن آنها حالت شعرگونه­ای بدست آمد که در خاتمة عرایضم، تقدیم حضورتان می­کنم، شاید این چند جمله هم مورد توجـه شما گرامیـان قرار بگیرد.

  یکی از خوانندگانِ معروف و مطرحِ دهه پنجاه «اکبر گلپایگانی» این شعر را به آواز خوانده بود:

«من که می­دانم شبی عمرم به پایان می‌­رسد 

نوبتِ خاموشیِ من،  سهل و آسان می­رسد 

پس چرا عاشق نباشم ؟»

« ؟ » 

————————-

بنده هم با الهام گرفتن از این شعر این جملات را گفته و اسم آن را گذاشتم:  «حاصل عمر»

«حاصل عمر»

پس چرا عاشق نباشم؟ 

عاشق این سرزمینِ آریایی

عاشقِ ایران، ایرانِ جاویدان 

عاشقِ شهر و دیارم، سمنان. 

پس چرا عاشق نباشم ؟

عاشقِ همشهریانِ مهربانم  

عاشقِ گویش، گویشِ شهرِ کویری 

عاشقِ این گویشِ نیکِ نیاکانم 

من، نوشتم آن مثل­های سراسر پند و اندرز

و آن مثل­های حکیمانه 

پر از رمز و پر از راز ، حکمتانه

کان، تلاشی بود ز ایام جوانی 

و هم اندر میان­سالی 

تا بماند جاودانه 

و اینک در کهن­سالی، می­نویسم واژه‌­های گویشم را

واژه‌­های این زبانِ باستانی  

واژه‌­های نابِ سمنانی

تا بماند یادبود و حاصلِ این زندگانی

شاید این دفتر،

به کارِ دیگران آید ،

و بگشاید گره از کارِ اهلِ فنِ پویایی 

و باشد مایه فخر و مباهاتِ دیارِ دیر پا، سمنان

و باشد حافظِ این گویشِ مهجور مانده ،

در میانِ سایرِ گویش پژوهان 

 و آن وقت است که خواهند گفت:

بودست عاشقی ،

بر گویشِ این خطّه،

از این سرزمینِ آریایی.

ذبیح الله وزیری

«وزیری سمنانی»

1392/12/10

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

سرگذشت نفت خوریان سمنان

سرگذشت نفت خوریان سمنان

   مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: بهره برداری و استخراج نفت در ایران، داستانی گسترده و طولانی دارد که گستردگی آن تقریبا پهنای

تاریخ راه آهن استان سمنان

تاریخ راه آهن استان سمنان

   مولف علاقمند به کارهای پژوهشی است که کسی تاکنون به سراغ آنها نرفته است. وی در پیشگفتار این کتاب(تاریخ راه آهن سمنان) چنین می

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش ششم از ن  تا  ی (پایانی) 

مثل هائی با اولین حرف( ن  n )   & : نٍدٍرد‌يُن اي جوُر، دٍرد‌يُن هٍزار جور گٍرٍفتاري‌يَه. nεdεrdiyon i jur- dεrdiyon hεzâr jur gεrεftâriya .

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش پنجم از  گ  تا  م

مثل هائی با اولین حرف( گ  g ) &: گاپاسٍكَه مٍمُنِه، نه بويي دارِه نَه دَم.  gâpâsεka mεmone – na boyi dâre na dam.                                   =

ارسال پیام