ریش و قیچی دست توست

ریشه تاریخی یکی دیگر از ضرب‌المثل‌هائی که در سمنان هم رایج است.

 # : ريش وُ قيچی يَه، تَه دَس دَرِه.                         

 riš-o qeyčiya ta dast dare    

= ريش و قيچی به دست توست.

   : اين عبارت مثلی موقعی به كار می‌رود كه طرف مقابل از هر جهت مورد اعتماد و اطمينان كامل باشد و صداقت و امانتش در انجام عمل، به مثابه «ريش و قيچی» است كه صاحب «ريش» به منظور آرايش «نه از بيخ تراشيدن» به دست سلمانی یا آرايشگر بسپارد.  

   و امّا ريشه تاريخی اين ضرب‌المثل:

به طوری كه می‌دانيم «ريش» موئی را می‌گويند كه بر چهره و زنخ مردان می‌رويد و اهل اصطلاح آن را «محاسن» به معنای خوب و نيكو، می‌گويند. معلوم نيست كه اهميت و حرمت «محاسن» از چه تاريخی مورد توجه قرار گرفته است، ولی اين نكته روشن است كه حرمتش به پايه‌ای رسيده بود كه، يك تار موی ريش، بيشتر از صد قباله و بنچاق و هزاران ضامن و متعهد كار می‌كرد و مَثلِ «ريش گرو گذاشتن» ازآن ايام به خاطر مانده كه يك تار موی ريش گرو می‌گذاشتند و در مقابل، هر قدر پول و جنس كه می‌خواستند به قرض و يا نسيه می‌بردند و عجيب آن كه سفته و برات و چك، درعهد ما واخواست می‌گردد، نكول می‌شود و بر می‌گردد، ولی برای تار موئی از ريش، نه واخواستی دركار بود، نه نكولی و نه برگشتی.

   وقتی كه يك تار موی ريش، تا آن اندازه ارج و اعتبار داشته باشد كه به گرو گذاشته شود، بديهی است قدر و منزلت تمامی و همگی محاسن را چه پايه و مايه خواهد بود. به همين جهت از عبارت «ريش و قيچی به دست كسی سپردن» كه در موقع اصلاح سر و صورت از طرف سلمانی و آرايشگر انجام می‌گرفت، اين معنی مجازی افاده می‌شود كه صاحب ريش، همان طور كه به سلمانی و آرايشگر اعتماد كامل دارد و مطمئين است كه ريش را در حدّ آرايش، نه از بيخ تراشيدن با قيچی كوتاه می‌كند، اعتماد كننده نيز به طرف مورد اعتماد تا آن اندازه اطمينان دارد كه می‌داند حيثيّت و آبرويش را محفوظ داشته در حفظ و نگاهداشت «امانت» و احترام به قول و قرار صادق و راسخ خواهد بود.

   ضمناً طبق تحقيقاتی كه از هفتاد هزار زن به عمل آمده، هشتاد و دو در صد خانم ها ترجيح می‌دهند مرد صورت صاف و تراشيده و نرمی داشته باشد و هيجده در صد هم معتقدند كه: «بوسه مرد بی سبيل، مثل نان بدون پنير است» (مَثلِ آلمانی). تراشيدن موی صورت در آغاز برای قشنگی نبوده. انسان اوليه از آن جهت موی صورت را تراشيد كه در جنگ تن به تن، ريش خود را به دست دشمن ندهد. در نزاع‌های شديدی كه به قصد جان انجام می‌گرفت، ريشِ طرف، دستاويز خوبی بود، دشمن با يك دست ريش او را می‌گرفت و با دست ديگر، حربه تيز خود را در بدنش فرو می‌كرد. اين بود كه انسان به فكر افتاد كه موهای ريش خود را بتراشد.

گر ريش را بُدی به جهان در فضيلتی             اهل بهشت را همه دادی خدای، ريش

«ريشه‌های تاريخی امثال و حكم. ج 1. ص 690 به اختصار»

روز سه شنبه  1398/03/14

=====================           

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

سرگذشت نفت خوریان سمنان

سرگذشت نفت خوریان سمنان

   مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: بهره برداری و استخراج نفت در ایران، داستانی گسترده و طولانی دارد که گستردگی آن تقریبا پهنای

تاریخ راه آهن استان سمنان

تاریخ راه آهن استان سمنان

   مولف علاقمند به کارهای پژوهشی است که کسی تاکنون به سراغ آنها نرفته است. وی در پیشگفتار این کتاب(تاریخ راه آهن سمنان) چنین می

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش ششم از ن  تا  ی (پایانی) 

مثل هائی با اولین حرف( ن  n )   & : نٍدٍرد‌يُن اي جوُر، دٍرد‌يُن هٍزار جور گٍرٍفتاري‌يَه. nεdεrdiyon i jur- dεrdiyon hεzâr jur gεrεftâriya .

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش پنجم از  گ  تا  م

مثل هائی با اولین حرف( گ  g ) &: گاپاسٍكَه مٍمُنِه، نه بويي دارِه نَه دَم.  gâpâsεka mεmone – na boyi dâre na dam.                                   =

ارسال پیام