ردّ پای مهمان در ضرب‌المثلها

این مطلب در مردادماه 1398 بازبینی، ویرایش و به روز رسانی شده است.

ضرب‌المثل‌هایی در مورد «مهمان»

   مهمـان‌نوازی از خصیصه بارز مردم مشرق زمین، مخصوصاً ما ایـرانی‌هاست. بهترین مکان را برای مهمان در نظر می­گیریم، بهترین غذاها و میوه‌ها را برای مهمان می‌آوریم، بهترین رختـخواب را در اختیـارش می­‌گذاریم و مراقبت می­‌کنیم تا زمـانی که مهمـان ماست به او خوش بگذرد. 

با وجود این گفته شده:

& : مَِهمُن ای بو، ژو رَه گا مُکُشَن.

mεhmon i bu žo ra gâ mokošan

:مهمان یکی باشد، برایش گاو میکشند.

: اگر تعداد مهمانان کم باشد، صاحبخانه قادر به پذیرایی بهتر است. وقتی مهمان زیاد شد از آنجائی که امکانات صاحبخانه در آن لحظه تغییری نمی‌­کند، لذا ممکن است به همه مهمانان خوش نگذرد.

==================== 

&: مَِهمُن هُشتُن روزی هُمرا میارِه. 

mεhmon hošton ruzi homrâ miyâre

الف:  این مثل را در مقام تعارف به مهمانی می­‌گویند که به خاطر هزینه اضافی که به صاحبخانه تحمیل می‌­شود از آمدن عذرخواهی می‌کند.

ب: وقتی که مهمانی بر سرِ سفره پر و پیمانی می‌رسد، صاحبخانه می‌­گوید که: راست میگن مهمان روزیِ خودش را با خودش می‌­آورد.

مثل فارسی:

روزی مهمان، پیش از خودش میرسد.«امثال و حکم دهخدا»

رزق می‌­آید به پای مهمان، از خوان غیب             میزبان ماست، هرکس می­شود مهمان ما «صائب»

مثل فارسی: مهمان حبیبِ خداست.

=====================   

از قدیم و ندیم گفته شده که: در مثل مناقشه نیست.

&:  مَِهمُن، مَِهمُنی مَنَِذونِه بِینِه، صاب کییَه هَردون.  

mehmon mehmoni manεzone beyne. sâb kiya har don.                       

: مثلی است طنز گونه درمورد مهمانان متعدد و ناخوانده. مسلماً وقتی صاحبخانه قادر به پذیرایی از مهمانان ناخوانده نیست، ناراحت می­شود. بطبع مهمان­‌های دعوتی هم به دلیل ناهمگونی، معذب خواهند بود.

مثل فارسی:

مهمان، مهمان را نمی‌­تواند دید، صاحبخانه هیچ یک را.«امثال و حکم دهخدا»

مثل افغانی: مهمان، مهمان را دیده ندارد، صاحب‌خانه هردوش را. 

====================  

&: حسابدار، مَِهمُن دار مَنَِه­بو.   

hεsâbdâr. mehmondar manεbu.                                                                 

: حسابدار، مهماندار نمی‌­شود.

: منظور از «حسابدار» کسی که شغلش حسابداری است، نیست بلکه صفت حسابداری و حسابگری است. یعنی کسی که حسابگر است و حساب همه چیز و همه خرج های زندگیش را دارد، همیشه دست و دلش می‌لرزد و نمی‌­تواند اهل بریز و بپاش و مهمانداری باشد، پس نمی‌تواند مهماندار خوبی باشد.

======================

&: مَِهمُنی بی مُوْقِه، ژو خَرج ژو پایَه.

mεhmoni bi moqe. žo xarj žo pâya

: مهمان بی موقع، خرجش به پای خودش است.

: این مثل به طنز به مهمانی گفته می­‌شود که بی خبر و بی موقع آمده باشد، ممکن است در خانه وسیله پذیرایی شایسته وجود نداشته باشد، لذا مجبور است با آنچه که موجود است بسازد. یا این که دعوت داشته ولی دیر وقت مراجعه کرده. در این حالت هم مجبور است با آنچه که موجود است بسازد.

مثل فارسی: مهمان ناخوانده، خرجش با خودش است.«امثال و حکم دهخدا»

مثل زرقان فارس: مهمون دیر رسیده، خرجش وا خودش. «فرهنگ مثل‌های عامیانه زرقانی»

مثل آمریکایی: اگر دیر به مهمانی رفتی، انتظار ران برّه نداشته باش. «ضرب‌المثل های جهان»

===================

&: مَِهمُنی گَل مَنَِشید کَرگینَه بات «کیش»، رووِنَه بات «پیشت».

mεhmoni gal manεšid kargina bât (kiš). ruwena bât (pišt)                                      

: در حضور مهمان نمی شود به مرغ گفت کیش، به گربه گفت پیشت

: از آن جایی که لازمست حرمت مهمان نگه داشته شود، نباید کاری کرد که مهمان تصور بدی از بودن خودش پیدا کند. چنانچه صاحبخانه کاری کند که خوشایند مهمان نباشد، مسلماً به او برخواهد خورد. به همین دلیل سفارش می­شود که حتّی نباید به فرزند خود هم تغییّر کرد. در این زمینه مثل دیگری هست که می‌­گویند:

&: مَِهمُنی گَل ژو اُتاق مَِنارینَن.

mεhmoni gal žo otâq mεnârinan

: نزد مهمان، اتاقش را جارو نمی کنند.

یا : مَِهمُنی گَل ژو لَلَِکِه جُفت مَنَِکَِرَن.

mεhmoni gal žo lalεke joft manεkεran

: نزد مهمان، کفش­‌هایش را جفت نمی‌کنند.

======================

&: مَِهمُنی وُ پیری، هَر دو بَِشّییُنَه صابییَن، پَس ژون اَِحتَِرام نیادار.

mεhmoni vo piri har do bεšiyona sâbiyan. pas žon εhtεrâm niyâdâr

: مهمانان و پیران، هر دو رفتنی هستند، پس احترامشان را نگه دار.  

مهمان به هرحال رفتنی است و همچنین افراد پیر. با گفتن این مثل در واقع یادآوری می کنند که باید حرمت هردوی آنها را نگه داشت.  

======================

&: سنگین بَشَه، سنگین بیا، صُبی نَشا، پیشینی بی­یا.  

sangin baša. sangin biyâ. sobi našâ. pišini biyâ.                                                         

: سنگین برو، سنگین بیا، صبح نرو، ظهر بیا.  

این مثل را به کسی می‌گویند که صبح زود قصد به مهمانی رفتن را دارد. در واقع به وی یادآوری می‌کنند که مهمانی رفتن هم موقع مناسبی را می‌­طلبد. همچنین زمان آن هم باید محدود باشد که مزاحمتی برای صاحب‌خانه پیش نیاورد.

==================== 

&: مَِهمُن، اُولَِمین رو طَِلایَه، دویَِمین رو، نُقرَه، هِیرَِمین رو، مَِس.

mεhmon owlεmin ru tεlâya. doyεmin ru noqra. hεyrεmin ru mεs.     

: مهمان روز اول طلاست، دومین روز نقره، سومین روز مس.

 مهمان خوب است ولی هرچیزی حدّ و اندازه‌­ای دارد. هرکسی حدّ و اندازه خودش را نداند، یا حدّ و اندازه خودش را نگه ندارد، آرام آرام ارزش معنویش را از دست میدهد.  

گرچه مهمان عزیز است به مانند نفس

خفه سازد اگر آید و بیرون نرود.

مثل افغانی: مهمان، روز اول گل انار، روز دوم گل خار، روز سوم، پایش را بگیر، بزن به دیوار.

مثل باسک: ماهی و مهمان، روز سوم فاسد می­‌شوند.

مثل فارسی: مهمان تا سه روز عزیز است.

من اینجا دیر ماندم، خوار گشتم

چو آب انـدر شَمَر، بسیار مانـد

عزیز از ماندنِ دائم، شود خوار

شود طعمش بـد از آرام بسیار «دقیقی»

==================  

&&: تا هَما لَلَِکِه جُفت نَکَِرچیشُن پِی­با بَشین. 

tâ hamâ lalεke joft nakεrčišon. pey bâ bašin                                           

: تا کفش‌­های ما را جفت نکرده ­اند، بلند شو برویم.

مأخذ: وقتی خانواده‌­ای به قصد خواستگاری دختری، به منزلشان می­‌رفتند، اگر خانواده دختر از مهمانان خوششان نمی‌­آمد، کفش مهمانان را جلوی درِ اتاق، به طوری که آنان ببینند و متوجه بشوند، رو به خارج از خانه جفت می­­‌کردند. در این حالت مهمانان می‌­فهمیدند که جواب صاحب خانه منفی است و در نتیجه بشتر ماندن آنان باعث زحمت است. به همین دلیل فوراً رفع زحمت می­‌کردند.

می­گذارد کفش هرکس پیش پای مهمان 

گر نمی­خواهی شود پامال، حسن خدمتت

«صائب تبریزی»

در لباس خدمت، اظهار ملالت می­کنـد

وقت رفتن، میهمان را کفش پیش پا منه

به نقل از کتاب (گنجینه‌ای از مثل‌های گویش سمنانی)

گویشور و پژوهشگر فرهنگ شفاهی مردم سمنان

ذبیح الله وزیری (وزیری سمنانی)

2 پاسخ

  1. سلام شب بخیر !! منو مادرم الان یک ساله مو سر نزدیک چشم و پیشانی مون تار مو تک می‌شود چه معنی داره !! و زیاد هم چشم ما میپره

    1. درود بر شما، گمان می کنم این مطلب را می بایست در سایت دیگری مطرح می کردید. این وب سایت فرهنگی است، چنانچه در مورد مطالب آن سئوالی دارید پاسخگو هستم. با سپاس از شما. 22-09-1402

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

سرگذشت نفت خوریان سمنان

سرگذشت نفت خوریان سمنان

   مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: بهره برداری و استخراج نفت در ایران، داستانی گسترده و طولانی دارد که گستردگی آن تقریبا پهنای

تاریخ راه آهن استان سمنان

تاریخ راه آهن استان سمنان

   مولف علاقمند به کارهای پژوهشی است که کسی تاکنون به سراغ آنها نرفته است. وی در پیشگفتار این کتاب(تاریخ راه آهن سمنان) چنین می

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش ششم از ن  تا  ی (پایانی) 

مثل هائی با اولین حرف( ن  n )   & : نٍدٍرد‌يُن اي جوُر، دٍرد‌يُن هٍزار جور گٍرٍفتاري‌يَه. nεdεrdiyon i jur- dεrdiyon hεzâr jur gεrεftâriya .

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش پنجم از  گ  تا  م

مثل هائی با اولین حرف( گ  g ) &: گاپاسٍكَه مٍمُنِه، نه بويي دارِه نَه دَم.  gâpâsεka mεmone – na boyi dâre na dam.                                   =

ارسال پیام