قُل هُو الله احد

   قدیما رسم بود که هرگاه خانم خانه چیزی کم و کسر داشت، از همسایه‌اش قرض می‌گرفت و در اوّلین فرصت آن را پس میداد.

   روزی خانمی به هنگام پختن غذا، متوجه شد که سیب‌زمینی ندارد. به خانه همسایه‌اش رفت که چند عدد سیب زمینی قرض بگیرد. آقای خانه هم حضور داشت. همسایه، چند عدد سیب‌زمینی درشت به خانم مراجعه کننده داد.

   چند روز بعد، آن خانم همان تعداد سیب‌زمینی را برای همسایه‌اش برد. برحسب اتفاق آقای خانه نیز حضور داشت و مشغول خواندن نماز بود. در حالی که داشت نماز می‌خواند، متوجه سیب‌زمینی‌هائی شد که همسایه آورده بود، تعداد سیب‌زمینی‌ها درست بود ولی گویا کمی ریزتر از سیب‌زمینی‌هائی بود که برده بود. همچنان که در حال نماز خواندن بود، پنجه‌های دستش را کمی جمع کرد و به زن همسایه نشان داد و گفت (قُل هُوالله اَحَد)، در همین حال پنجه‌های دستش را جمع‌تر کرد و گفت (اللهُ صَمَد؟). یعنی: سیب زمینی‌هائی که بردی به این بزرگی بود، حالا که پس آوردی، به این کوچکی؟

==========================

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

سرگذشت نفت خوریان سمنان

سرگذشت نفت خوریان سمنان

   مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: بهره برداری و استخراج نفت در ایران، داستانی گسترده و طولانی دارد که گستردگی آن تقریبا پهنای

تاریخ راه آهن استان سمنان

تاریخ راه آهن استان سمنان

   مولف علاقمند به کارهای پژوهشی است که کسی تاکنون به سراغ آنها نرفته است. وی در پیشگفتار این کتاب(تاریخ راه آهن سمنان) چنین می

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش ششم از ن  تا  ی (پایانی) 

مثل هائی با اولین حرف( ن  n )   & : نٍدٍرد‌يُن اي جوُر، دٍرد‌يُن هٍزار جور گٍرٍفتاري‌يَه. nεdεrdiyon i jur- dεrdiyon hεzâr jur gεrεftâriya .

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش پنجم از  گ  تا  م

مثل هائی با اولین حرف( گ  g ) &: گاپاسٍكَه مٍمُنِه، نه بويي دارِه نَه دَم.  gâpâsεka mεmone – na boyi dâre na dam.                                   =

ارسال پیام