آیا سمنانی زبان است یا گویش (دکتر ایران کلباسی)

دکتر ایران کلباسی / استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

این مقاله به صورت سخنرانی به مناسبت پاسداشت سومین سال ثبت ملّی زبان سمنانی در تاریخ 30 دیماه 1398 در سالن تئاتر شهر سمنان، در فرهنگسرای کومش ارائه شده بود.

قبل از هر چیز باید سومین سالگرد ثبت ملی زبان سمنانی را در سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری تبریك بگویم و به سمنانیهای عزیزی که با شوق و اشتیاق فراوان در این مکان جمع شده اند تا از زبان مادری خود تجلیل کنند آفرین بگویم و نیز به انجمن دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی سمنان که مسبب برگزاری مراسم امروز شده اند، خسته نباشید عرض کنم. من موضوع سخنرانی خود را به چهار بخش تقسیم کرده ام. در بخش اول به تعاریفی چون زبان به طور کلی، زبان گفتاری، لهجه، گویش، گونه زبانی، زبان رسمی یا ملّی، زبان معیار یا استاندارد، زبان مادری و زبان محلّی می پردازم. در بخش دوم از نظر انقراض زبانهای محلی و راههای جلوگیری از مرگ زبان می گویم. بخش سوم را به ویژگیهای مهم و اصیل زبان سمنانی اختصاص داده ام و در بخش چهارم شعر زیبایی به زبان سمنانی برایتان می خوانم. امید است خسته تان نکند و مورد قبولتان واقع شود.

1ـ زبان به طور کلّی: زبان (language) هر نوع نشانه یا قراردادی است که پیامی را بین افراد یك جامعه منتقل میکند. این پیام می تواند علائمی چون چراغ راهنمایی، آژیر آمبولانس، بوق اتومبیل، زنگ اخبار، تابلوی ورود ممنوع، تابلوی توقّف ممنوع، حرکات چشم، سر و دست، علائم قراردادی ناشنوایان، تابلوی نقّاشی، صدای موسیقی و غیره باشد.

2ـ زبان گفتاری: زبان گفتاری (language spoken) نظامی است که به کمك تعداد محدودی قواعد آوایی، دستوری، معنایی و تعداد محدودی واژه بتواند از طریق دستگاه گفتاری آدمی بی نهایت جمله بسازد و از این طریق بین افراد جامعه ارتباط برقرار کند. پس ملاحظه میفرمایید که طبق این تعریف همه گونه های زبان گفتاری میتوانند «زبان» نامیده شوند. توضیح دیگر اینکه وقتی زبان به صورت نوشته درآید زبان «نوشتاری» (language written) نام میگیرد.

3ـ لهجه: لهجه (accent)گونه هایی از یك زبان است که با هم تفاوتهای آوایی و واژگانی دارند و گویندگان آنها با یکدیگر تفاهم کامل برقرار میکنند. مثلا یك اصفهانی با قمی، شیرازی و مشهدی مشکلی در درک مفاهیم ندارد و یا گویندگان گونه های مختلف کردی، گیلکی، بلوچی و مازندرانی تا جایی که یكدیگر را می فهمند لهجه هایی از یك زبان واحد را به کار می برند. همچنین انگلیسی امریکایی و انگلیسی بریتانیایی لهجه هایی از زبان انگلیسی به حساب می آیند.

4ـ گویش: گویش (dialect) شاخه هایی از یك زبان واحد است که با هم تفاوتهای آوایی، واژگانی و نیز دستوری دارند و گویندگان آنها با یكدیگر تفاهم ندارند. مثل کردی، بلوچی، سمنانی، گیلکی و مازندرانی که با هم فهم متقابل ندارند و یا انگلیسی سیاهپوستان امریکا (English black) که فهم آنها برای سایر انگلیسی زبانها مشکل است. در اینجا الزم است گفته شود که فارسی، کردی، بلوچی، سمنانی و جز آن شاخه هایی از زبان ایرانی مادرند.

5ـ گونه زبانی: گونه زبانی (variety language) اصطالحی است عام و خنثی که می توان آن را برای هر نوع زبان، لهجه یا گویش به کار برد. این اصطلاح را وقتی به کار میبریم که نتوانیم به طور دقیق بگوییم یك گونه زبانی، لهجه، گویش یا زبان است.

6ـ زبان رسمی: زبان رسمی (language official) زبانی است که در هر کشور از طرف دولت تعیین میشود و به آن زبان ملّی (language national) نیز گویند. این زبان در مدارس، دانشگاهها، دادگاهها و دوایر دولتی به کار میرود. بعضی از کشورها چند زبان رسمی دارند. مثلا در کانادا زبانهای انگلیسی و فرانسه، در فنلاند زبانهای فنلاندی و سوئدی و در بلژیك زبانهای فرانسه و هلندی زبان رسمی است. در کشور ایران «فارسی» زبان رسمی است.

7ـ زبان معیار: زبان معیار (language standard) به زبانی گفته میشود که در بین افراد یك جامعه اعتبار فرهنگی، اجتماعی و علمی بیشتری دارد و سایر گونه های زبانی هم خانواده آن با آن سنجیده میشود، مانند تهرانی که لهجه معیار فارسی گفتاری است، کردی مهاباد لهجه معیار کردی است و ترکی تبریز لهجه معیار ترکی است.

8ـ زبان مادری: زبان مادری (tongue mother) زبان نخستینی است که کودک از پدر، مادر و اقوام نزدیك خود قبل از سن بحرانی یاد میگیرد. به تازگی بعضی از خانواده های جوان متظاهر ایرانی، حتی در داخل ایران، زبان انگلیسی را به جای زبان مادری به کودک خود یاد میدهند. در این صورت زبان انگلیسی، زبان مادری این کودکان ایرانی به حساب می آید.

9ـ زبان محلّی: زبان محلّی (language local) زبانی است که در نقاط مختلف هر کشور، علاوه بر زبان رسمی به کار می رود. این زبانها متعلق به گروه یا اقوام خاصّی است که در مناطق مختلف کشور به کار می روند و با زبان رسمی متفاوتند. زبانهای محلی میتوانند با زبان رسمی کشور از یك خانواده باشند، مثل سمنانی، شهمیرزادی، سرخه ای و سنگسری که با فارسی از یك خانواده اند و شاخه ای از زبان ایرانی مادرند و یا در مقایسه با زبان رسمی از شاخه زبانی دیگری هستند مثل ترکی، عربی و ارمنی که به عنوان زبان محلّی یا قومی در بعضی از نقاط ایران به کار می روند. بنابراین، برای گونه های زبانی مثل گیلکی، مازندرانی، کردی، بلوچی و نیز سمنانی میتوان هر دو اصطلاح گویش و زبان محلّی را به کار برد؛ ولی ترکی، عربی، ارمنی و جز آن فقط زبانهای محلّی اند و نه گویشهای ایرانی.

10ـ خطر انقراض زبانهای محلی و راه های پیشگیری از آن: اهمیت و نقش زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کشور ایران و وسیله ارتباطی مشترک همه ایرانیان برای همه کس واضح است. زبان فارسی، گذشته از نقش ارتباطی آن، به عنوان یادگار کهن گذشتگان ما، همواره عاملی برای ایجاد وحدت میان اقوام مختلف این سرزمین به شمار رفته است. با وجود این نباید فراموش کرد که در کنار این زبان، زبانهای محلّی متعددی در این کشور وجود دارند که شمار گویندگان برخی از آنها از مرز چند میلیون فراتر میرود. هر یك از این زبانها به عنوان زبان مادری یك قوم یا گروهی ایرانی بخشی از فرهنگ و هویت آنها را منعکس میکند و آداب، رسوم و باورهای آنها را از نسلی به نسل دیگر منتقل می نماید. اصولا تحول و دگرگونی زبانها تحت تأثیر عوامل درون زبانی و یا برون زبانی صورت میگیرد و همه زبانهای ایرانی نیز در طول زمان دستخوش تغییرات و تحولّات گشته اند. ولی آنچه نگران کننده است این است که تغییرات تدریجی باعث زوال یا نابودی یك زبان گردد. زبانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی زبان را یك ارگانیسم زنده میدانند که زاییده می شود، دوران طفولیت را میگذراند و به رشد و بالندگی میرسد و در اثر عوامل درونی یا بیرونی تغییراتی در آن ایجاد میشود که ممکن است رو به زوال تدریجی برود و در نهایت به کلّی خاموش گردد و زبان دیگری جای آن را بگیرد. این پدیده را مرگ زبان (death language) گویند. در مقابل مرگ زبان، پدیده بقا یا حفظ زبان وجود دارد. به این معنی که گویشوران آن زبان و یا مراکز قدرت در جامعه تصمیم میگیرند زبانهای در خطر را حفظ کرده و تا حد امکان از مرگ آنها جلوگیری می کنند و این کاری است که سمنانیان عزیز در حال حاضر دارند انجام میدهند. زبانشناسان تخمین زدهاند که در حال حاضر حدود 6000 زبان زنده در جهان وجود دارد که بخش اعظم آنها در معرض خطر انقراض قرار دارند. آنها در بررسی این پدیده تقسیم بندیهای خاصی به عمل آورده اند و از اصطلاحات خاصی برای این دسته بندی استفاده می کنند. مثلا زبانی را که هیچ گویشور ندارد زبان مرده یا خاموش (or dead language extinct) نامند و زبانی که در میان نسل جوان و خردسالان هیچ گویشور ندارد. زبان در حال احتضار یا در معرض انقراض نامند. زبانشناسان عوامل متعددی را در بقا یا زوال یك زبان مؤثّر می دانند. از همه مهمتر نقش خانوده است. از این رو میتوان خانواده را نقطه آغاز فرایند مرگ زبان دانست. عوامل مؤثّر دیگر در بقا یا زوال یك زبان عبارتند از: مهاجرت، شهرنشینی، صنعتی شدن، زبان آموزش و علم آموزی در نظام آموزشی کشور و اعتبار اجتماعی زبانها. ظاهرا یك زبان که فاقد نظام نوشتاری و آثار ادبی است شانس کمتری برای بقا در مقابل زبان اکثریت و رسمی دارد. امروزه آنچه در میان علل مرگ زبانها در مرکز توجّه بیشتری قرار دارد پدیدهای است که با عنوان جهانی شدن (globalization) شهرت دارد که خود معلول تحولّات سریع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در سالهای اخیر و به ویژه گسترش وسایل ارتباط جمعی و توسعه رسانه های گروهی و ابزارهای اطلّاع رسانی در سرتاسر دنیاست. در اینجا به تعدادی از عواملی که در پیشگیری از مرگ زبانها مؤثّرند اشاره میشود:

یك ـ یاد دادن زبان مادری به فرزندان توسّط اولیای آنها.

دو ـ جمع آوری و ثبت این زبانها یا گویشها به روشهای علمی توسط علاقه مندان این زبانها.

سه ـ اهمیت دادن به این زبانها توسّط مسئولان مملکتی، متولّیان آموزش و پرورش، دست اندرکاران امور فرهنگی و افراد تحصیلکرده.

چهار ـ استفاده از زبانهای محلّی از سوی شخصیتهای صاحب نفوذ، نظیر پزشکان، اساتید، هنرمندان، ورزشکاران و جز آن در موقعیتهای مختلف.

پنج ـ تفهیم به گویشوران زبانهای محلّی که زبان مادری آنها مایه خجالت، شرمندگی و نشانه عقب ماندگی نیست؛ بلکه به کارگیری این زبانها مایه افتخار و نشان فرهیختگی آنهاست.

شش ـ آگاه کردن گویشوران زبانهای محلّی به اهمیت زبان آنها.

هفت ـ به کارگیری زبانهای محلّی در رسانه ها به صورتهای مثبت آنها و نه برای سرگرمی و خندانیدن مردم.

11. ویژگیهای مهمّ و اصیل زبان سمنانی:

زبانهای محلّی ایران معمولا بسیاری از ویژگیهای زبانهای باستانی ایران را در خود حفظ کرده اند و سمنانی یکی از این زبانهاست که خصایص فراوانی از زبانهای ایرانی باستان دارد. در اینجا به شش ویژگی باستانی در زبان سمنانی میپردازیم:

یك ـ ارگیتو (کنایی): این ویژگی معموالا در افعال متعدّی در زمان گذشته وجود دارد. توضیح ساده آن این است که در این نوع فعل به جای شناسه فعلی، ضمایر شخصی پیوسته استفاده میشود. مثلا اگر فارسی امروز، زبانی ارگیتو بود به جای «خوردی» و «خوردید» که به شناسه فعلی i -و که id – پایان می یابند، باید می گفتیم «خوردت» و «خوردتان». یعنی ضمایر شخصی پیوسته at -و etân -را در پایان می آوردیم. مثالی از فعل ارگیتو در زبان سمنانی را با فعل «خوردن» (bo-xord-yon) می آوریم:

خوردم

خوردی

خورد (مذکر)

خورد (مونث)

خوردیم

خوردید

خوردند

نخوردند

bo – xord – an

bo – xord – a

bo – xord – eš

bo – xord – eš

bo – xord – mon

bo – xord – ton

bo – xord – šon

na – xord – šon

چنانکه ملاحظه میشود ضمایر شخصی پیوسته an- ac – ešc – monc – tonc – šonc در پایان این فعل متعدّی آمده است. ولی اگر فعل لازم باشد از شناسه فعلی استفاده میشود، مثلا فعل «نشستن»(be -nyest- yon) به صورت زیر صرف میشود:

نشستم

نشستی

نشست (مذکر)

نشست (مونث)

نشستیم

نشستید

نشستند

ننشستند

bo – nyest – un

bo – nyest – e

bo – nyest – ø

bo – nyest – ø – a

bo – nyest – in

bo – nyest – in

bo – nyest – an

na – nyest – an

که از شناسه های فعلی( un – an -ec – øc-c) استفاده شده است.

دو ـ جنس: جنس (gender) به تبعیت از زبانهای باستانی در سمنانی وجود دارد. به طور کلّی جنس به دو صورت در زبانها به کار میرود: جنس طبیعی و جنس دستوری. جنس طبیعی به جنس واقعی موجودات زنده در جهان بیرون دلالت دارد، مثل پدر، مادر، دختر، پسر، مرغ و خروس؛ ولی جنس دستوری بر اثر قراردادهایی بر مقوالت دستوری اثر میگذارد که معموالا نشانه های خاصی در پایان اسم، صفت، ضمایر، حروف و یا فعل قرار میگیرد و یا شکل ضمایر را تغییر میدهد. در سمنانی مقولات دستوری زیر جنس را نشان میدهند:

ــ نشانه نکره:

یک مرد (i mird – ekâ)

یک زن (i- ya ĵen – ikâ)

ــ صفت اشاره:

این مرد (en mird – ekâ)

این زن (en-a ĵen – ikâ)

ــ ضمیر فاعلی سوم شخص مفرد:

او (مذکر) (u)

او (مؤنث) (un – a)

ــ ضمیر مفعولی سوم شخص مفرد:

او را (مذکر) (žö)

او را (مؤنث) (inž)

– ضمیر ملکی سوم شخص مفرد:

خانه او (مذکر) (žö kiya)

خانه او (مؤنث) (inž kiya)

ــ شناسه فعلی سوم شخص مفرد فقط در افعال گذشته ساده لازم:

او خوابید (مذکر) (u ø – xot – bo)

او خوابید (مونث) (a – un a – ø – xot – bo)

سه ـ حالت: حالت (case) نقش دستوری اجزای جمله را نسبت به فعل مشخص می کند. اجزای جمله به جز فعل عبارتند از: فاعل، مفعول و قید که هر کدام می توانند به صورت یك اسم یا ضمیر و یا به صورت گروه باشند. در زبانهای باستانی ایران اسم 8 حالت داشته است. در زمان سمنانی نیز این 8 حالت وجود دارد که در ارتباط با شمار و جنس تغییر می کند. در زیر 8 حالت برای اسم مفرد مذکر و مؤنث و اسم جمع مذکر و مؤنث نشان داده میشود:

اسم مفرد مذکر:

اسب (فاعلی) (ø – asb)

اسب را (مفعولی) (asb – i)

با اسب (مفعول بائی) (asb-iâb)

برای اسب (مفعول برایی) (asb – i – rq)

از اسب (مفعول ازی) (asb – i pi)

در اسب (مفعول دری) (asb – i dela)

خانه اسب (اضافی با ملکی) (asb – i kiya)

ای اسب (ندایی) (asb – ø)

اسم مفرد مونث:

مادیان (فاعلی) (a- mâdiyun)

مادیان را (مفعولی) (mâdiyun – in)

با مادیان (مفعول بایی) (mâdiyun-inâb)

برای مادیان (مفعول برایی) (mâdiyun – in – a)

از مادیان (مفعول ازی) (mâdiyun – in pi)

در مادیان (مفعول دری) (mâdiyun – in dela)

خانه مادیان (اضافی یا ملکی) (mâdiyun – in kiya)

ای مادیان (ندایی) (mâdiyun – ø)

اسم جمع مذکر:

اسب ها (فاعلی) (i – asb)

اسب ها را (مفعولی) (asb – un)

با اسب ها (مفعول بایی) (asb-unâb)

برای اسب ها (مفعول برایی) (asb – un – a)

از اسب ها (مفعول ازی) (asb – un pi)

در اسب ها (مفعول دری) (asb – un dela)

خانه اسب ها (اضافی یا ملکی) (asb – un kiya)

ای اسب ها (ندایی) (asb – un)

اسم جمع مونث:

مادیان ها (فاعلی) (i- mâdiyun)

مادیان ها را (مفعولی) (mâdiyun – un)

با مادیان ها (مفعول بایی) (mâdiyun-unâb)

برای مادیان ها (مفعول برایی) (mâdiyun – un – a)

از مادیان ها (مفعول ازی) (mâdiyun – un pi)

در مادیان ها (مفعول دری) (mâdiyun – un dela)

خانه مادیان ها (اضافی یا ملکی) (mâdiyun – un kiya)

ای مادیان ها (ندایی) (mâdiyun – un)

در مثال های فوق -in و -a نشانه های اسم مفرد مونث است.

ضمایر آزاد نیز در ارتباط با حالت و جنس تغییر میکنند. مثل:

من (a)

مرا (mö)

به من (mö – ra)

تو (tö)

تو را (ta)

به تو (ta – ra)

او (مذکر) (u)

او (مونث) (un-a)

او را (مذکر) (žö)

او را (مونث) (žin)

به او (مذکر) (žö – ra)

به او (مونث) (žin – a)

در فارسی امروز ویژگی حالت، جنس دستوری و شمار وجود ندارد.

چهار حرف اضافه پسین: حرف اضافه پسین (post position) در سمنانی کاربرد فراوان دارد:

از دریا (deryâ pi)

از آب (ow – in pi)

پنج قلب مضاف و مضاف الیه: این ویژگی نیز در سمنانی کاربرد بسیار دارد:

مقابل من (mö moqâbel)

خانه تو (ta kiya)

هماهنگی عدد و معدود: در سمنانی بر خلاف فارسی، معدود همراه با عدد نشانه جمع میگیرد:

دو مرد (dö mird – i / mird – un)

دو زن (dö ĵen – i / ĵen – un)

12ـ شعر سمنانی در زیر شعری از شادروان آقای پناهی سمنانی از کتاب دوبیتیهای بومیسرایان ایران، صفحه 56 و 57 برایتان می آورم. ولی در ابتدا برگردان فارسی آن را بیان میکنم و در پایان سمنانی آن را میخوانم. باید اضافه گردد که تجزیه تكواژی (morphemic) این شعر و نیز مشخص کردن گروه های مقلوب شده به وسیله یك خط در زیر اشعار، توسط خود اینجانب انجام شده است:

1ـ تو بگو همه امواج را از دریا بردارم

یا کوه بیستون را از جا بردارم

نگو از عاشقی دست بکشم

چطور من از این سودا دست بردارم

2ـ از بر من رفتی و از دل نمیروی

از چشم من، از مقابل من نمیروی

خزان برگشت و برگها ریختند

پرستو جان از خانه من نمیروی

3ـ چشم من از در برگرفته نمیشود، تو برگرد

دل من میگوید که برمیگردد، تو برگرد

گلها باز میشوند و دوباره چلچله می آید

خزان دیگر برنمیگردد، تو برگرد

4ـ میخواهم تنها تو را و تنها تو را داشته باشم

میخواهم تنها در این دنیا تو را داشته باشم

میخواهم هر چه که میگویم با تو بگویم

میخواهم هر چه که دارم با تو داشته باشم

5ـ بروم صحرا و در تنهایی داد بکشم

از جگر وای و فریاد بکشم

یك دل دارم و هزار آرزو، خدایا

من تا کی این همه بیداد بکشم

6ـ روز میشود و تو را از آفتاب میبینم

رنگ رخسار تو را از مهتاب میبینم

لب جوی مینشینم شاید

نامه یا پیغامت را از آب بگیرم.

. tö b – â – ø mowĵ-i hama deryâ pi ve – yr – un yâ ku – yi bi – sotun – i ĵâ pi ve _
yr- un
ne – vâ – yâ – ø âšoq – i pi dast be – nĵ – e
če – tow a dast az en sowdâ pi ve-yr-un

. mö gal pi be – š – e vo del pi ma – ne – š – e _
mö čaš pi mö moqâbel pi ma-ne-š-e
xaz – on ver – gerd – â – ø vo valg – i be-riž – yen
perestu ĵân mö menzel pi ma – ne-š-e

mö čaš bar pi me – n – er – gerd – e tö ver – gerd- ø _
mö del m-â-ye ko m-er-gerd-e tö ver-gerd- ø
vel-i m-â-ši-n do-bâr – a čelčelâ m-e-y
xaz-on diger me-n-er-gerd-e tö ver-gerd ø

me – g – an tonyâ ta vo tonyâ ta der-bi-n _
me-g-an tonyâ der en donyâ ta der-bi-n
me-g-an har-či ko m-â-yun bâ ta b-â-yun
me-g-an har-či ko dâr-un bâ ta der-bi-n

ba – ši – n sahrâ vo tonyâ dâd-i be-nĵ – un _
ĵaqer pi vu-yi yo feryâd-i be-nĵ-un
i del dâr-un hezâr armon xodâ-yâ
a tâ key en hama bi-dâd-i be-nĵ-un

me-bu-ø ruz o ta me-yn-un aftow-in pi _
ta rang-i dim-i me-yn-un maftow-in pi
low-i ĵuy – in me-nin-un balki hâ-yr-un
ta kâqa yâ ko peyqum-i ow-in pi

به نقل از کتاب پژوهش‌هائی درباره کرانه‌های دریای‌ کاسپین. جلد چهارم و پنجم. صفحه ۱۲۷ تا ۱۳۸ سرپرست مولفان: طیار یزدان پناه لموکی. چاپ اول ۱۴۰۰ . انتشارات: نشر پژواک فرزان.

منابع
بشیرنژاد، حسن (1383)، زبانهای محلی ایران و خطر انقراض، فرهنگ مردم ایران، ش 5 و 6، ص 65-84
پناهی سمنانی، محمد احمد(1379)، دوبیتی های بومی سرایان ایران، تهران: سروش.
کلباسی، ایران (1388)، فرهنگ توصیفی گونه های زبانی ایران، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و
مطالعات فرهنگی.
، کلباسی، ایران (1384)، ویژگی های شاخص گویش سمنانی، مجلّه زبان و زبان شناسی، س1، ش2، ص 141- 137

کلباسی، ایران (1395)، مرگ زبان مادری از زبان یك شاعر محلّی، یادنامه دکتر حسن حبیبی، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ص 493-499
مقدّسی، علی محمّد (1385)، سامانه های صرفی و تحوی در گویش سمنانی، سمنان: انتشارات آبرخ.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

سرگذشت نفت خوریان سمنان

سرگذشت نفت خوریان سمنان

   مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: بهره برداری و استخراج نفت در ایران، داستانی گسترده و طولانی دارد که گستردگی آن تقریبا پهنای

تاریخ راه آهن استان سمنان

تاریخ راه آهن استان سمنان

   مولف علاقمند به کارهای پژوهشی است که کسی تاکنون به سراغ آنها نرفته است. وی در پیشگفتار این کتاب(تاریخ راه آهن سمنان) چنین می

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش ششم از ن  تا  ی (پایانی) 

مثل هائی با اولین حرف( ن  n )   & : نٍدٍرد‌يُن اي جوُر، دٍرد‌يُن هٍزار جور گٍرٍفتاري‌يَه. nεdεrdiyon i jur- dεrdiyon hεzâr jur gεrεftâriya .

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش پنجم از  گ  تا  م

مثل هائی با اولین حرف( گ  g ) &: گاپاسٍكَه مٍمُنِه، نه بويي دارِه نَه دَم.  gâpâsεka mεmone – na boyi dâre na dam.                                   =

ارسال پیام