خشت‌مالی

خشت‌مالی از جمله کارهای سخت و سنگین در گذشته بود. اکثر بناها تا چندین سال پیش از خشت و گِل بود که ارگِ بَم، بزرگترین بنای گِل و خشتیِ دنیا با قدمتی دیرینه در بم ساخته شده بود که شوربختانه زلزله مهیب و وحشتناک چند سال پیش، بیشتر آن را تخریب نمود. با توجه به اینکه خشت، اساسِ بنا و چیدمان ساختمان در گذشته بود، لذا خشت، در ادبیات و فرهنگِ غنی ما ایرانیان، جایگاه خاصّی داشت.

همان طوری که امروزه برای شروع ساخت و ساز چند کامیون آجر لازم است، در گذشته برای ساختن بنا نیز به تعداد زیادی خشت احتیاج داشتند. منتها آجر را از کارخانه آجرپزی می‌آورند ولی خشت را باید سرِ کارِ ساختمان توسط خشتمال، تهیه می‌شد.

ابتدا خشتمال را خبر می کردند، خشتمال با توجه به خاکی که در اختیارش بود، اقدام به خشتمالی می‌کرد. بهترین خاک برای این کار، خاکِ رُس است. خشتمال ابتدا خاک رس را با درصدی از کاه و آب مخلوط می‌کرد، این گِل، مدتِ یک روز می‌ماند تا خود را بگیرد. روز بعد در فضای باز و مسطح و آفتابگیری که در اختیارش بود، گِل آماده شده را در قالب‌های چوبی به ابعاد 20 در 20 و به ارتفاع 5 سانتیمتر ریخته و بدین صورت اقدام به خشتمالی می‌کرد. نخست در ظرفی به نام لانجین (لانجُنَه lânjona) قدری خاک رس در آن ریخته و با آب آن را مخلوط می‌کند تا آب لغزنده‌ای درست شود، بعد قدری کاه در آن ریخته و در کنار دست خود قرار میداد. هربار قالبِ خشتمالی را در این آب شسته که بدنه قالب لغزنده شود، بعد مقداری از گِلِ آماده را برداشته و در قالب چوبی می‌گذاشت، سپس قدری از آن آبِ لغزنده و کاهِ داخلِ لانجین را با مشت‌های خود برداشته و روی گِلِ داخل قالب ریخته و با دست روی گِل می‌مالید. آنگاه گل را در قالب جا داده و می‌فشرد تا کاملاً با سطح قالبِ جوبی برابر شود، بعد قالب را به آرامی برمی‌داشت و پس از شستن مجدد در آبِ لانجین، آن را در کنار خشتِ مالیده شده می‌گذاشت و به همان ترتیب، تا آنجائی که توان داشت، همه گل ها را تبدیل به خشت می‌کرد. این خشت‌ها چند روزی در برابر آفتاب قرار می‌گرفت تا نسبتاً خشک شوند. بعد اقدام به برچیدن آنها نموده و به صورت عمودی و به طور زیگزال در کنار هم می‌گذاشت تا پشت و رو و اطراف خشت‌ها در آفتاب خشک شوند. وقتی که گِل در قالبِ خشت قرار می‌گیرد و با دست فشرده می‌شود، قدری  گِل از زیرِ قالب بیرون میزند، هنگامی که خشت ها تقریباً خشک شدند، خشتمال آنها را از روی زمین برمی‌دارد تا به صورت زیگزال و عمودی در کنار یکدیگر قرار دهد، زوائد اطراف خشت‌ها را که به آن ناخن خشت گفته می‌شود، با دست برداشته و اطراف خشت‌ها را کاملاً صاف می کرد. وقتی که خشت‌ها کاملاً خشک شدند، کارگران ساختمانی، با احتیاط آنها را رویِ زمین برداشته و نزدیک ساختِ بنا، در کنار و روی هم به صورتِ عمودی می‌چیدند. بنّاها از این خشت‌ها برای ساخت آنچه که مورد نظر صاحبِ ساختمان بود، مورد استفاده قرار می‌دادند.

ضرب‌المثل:

: اییَه خَِشتَه نَِدارِه تَیی سَری اَِندِه، هِی هَما رَه یِیلاق، قَِشلاق مَِکَِرِه.

Iya xεšta nεdâre tayi sari εnde – hey hamâ ra yeylâq-o qεšlâq mεkεre.  

: یک خشت ندارد زیر سر بگذارد، مدام برای ما ییلاق و قشلاق می‌کند.

این مثل به تمسخر در مورد کسی گفته می‌شود که برای گذران زندگی روزانه خود لنگ است، ولی دست از آرزوهای نشدنیِ خود بر نمیدارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

سرگذشت نفت خوریان سمنان

سرگذشت نفت خوریان سمنان

   مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: بهره برداری و استخراج نفت در ایران، داستانی گسترده و طولانی دارد که گستردگی آن تقریبا پهنای

تاریخ راه آهن استان سمنان

تاریخ راه آهن استان سمنان

   مولف علاقمند به کارهای پژوهشی است که کسی تاکنون به سراغ آنها نرفته است. وی در پیشگفتار این کتاب(تاریخ راه آهن سمنان) چنین می

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش ششم از ن  تا  ی (پایانی) 

مثل هائی با اولین حرف( ن  n )   & : نٍدٍرد‌يُن اي جوُر، دٍرد‌يُن هٍزار جور گٍرٍفتاري‌يَه. nεdεrdiyon i jur- dεrdiyon hεzâr jur gεrεftâriya .

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش پنجم از  گ  تا  م

مثل هائی با اولین حرف( گ  g ) &: گاپاسٍكَه مٍمُنِه، نه بويي دارِه نَه دَم.  gâpâsεka mεmone – na boyi dâre na dam.                                   =

ارسال پیام