پژوهشگران ایرانی زبان سمنانی

(زنده یاد دکتر منوچهر ستوده)

تقديم به :

نخستين همايش ملی

پژوهشی در گويش سمنانی

تاريخچه مطالعات زبان‌شناختی

درباره گویش سمنانی

با عنوان

معرفی پژوهشگران ايرانی

استاد دکتر منوچهر ستوده

محمد احمد پناهی

پرویز پژوم شریعتی

تهيه‌كننده:

ذبيح‌الله وزيری «وزیری سمنانی»

سال 1383

*: توضیح: اصل این مقاله به انضمام مقاله (فرهنگ عامه) به نخستین همایش ملی پژوهشی در گویش سمنانی تقدیم گردید.

خداوندا در توفيق بگشای

سمنان

كانون يكی از گويش‌های اصيل ايران

      زبانی كه با آن گفتگو می‌كنيم سه هزار سال پيشينه تاريخی دارد و در اين ساليان دراز، دگرگونی‌های بسيار يافته و بخشی از آن چنان به دست فراموشی افتاده كه غبار آن را هم از دور نمی‌توان ديد. اشاره به اين مطلب نيز بجاست كه بدانيم پژوهندگان، ريشه تمدن ايرانی و هندی را يكی می‌دانند و آن را به اثبات نيز رسانيده‌اند. با توجه به ماخذ تاريخی و باستان شناسی می‌توان گفت كه در ايران كهن، زبان فارسی درهمه جا به يك شيوه جاری نبوده و گويش‌ها و نواهای اين زبان گوناگون بوده است و ما امروز دوگونه آرايش و دو چهره گوناگون زبان از آنان می‌بينيم كه در دو بخش بزرگ ايران رواج داشته و پژوهش و گمان، اين انديشه را استوار می‌دارد كه مردم جنوب و غرب ايران، زبان پارسی را به كار می‌برده اند و مردم شمال شرقی و شرق زبان اوستائی را، و ظاهراً شمال شرقی و شرق همان سرزمين مقدسی است كه زرتشت با نام «ايران وئج» يادش می‌كند، كه پس از درگذشت پيامبر ايران وئج، زبان آن به مرور دستكاری و به زبان مردم روزگاران بعد، باز نگاشته و ماندگار شده است در مورد اين مطلب كه زبان سمنان، يادگار زبان اوستائی و بعد پهلوی است و چه تغييراتی كرده اساتيد بزرگی در اين مورد تحقيق كرده‌اند كه از حيطه اين مقاله خارج است.

      كاروانـی كه به قـصـد خراسـان از ری قديـم بيـرون می‌رفت، پس از گذشتـن از حاشيـه شمالی دشت ورامين، به سر دره خوار می‌رسيد و بعد از پيمودن دشت خوار و رسيد ن به سامان شرقی آن، در بخش جغرافيائی «كومش» قدم می‌گذاشت و تا حدود شرقی بسطام، در اين بخش راه می‌پيمود.

      كومش كه جغرافی نويسان عرب زبان، آن را «قومس» می‌خواندند باريكه ايست  از آبادانی كه شمالش آخرين رشته‌های جنوبی البرز و جنوبش حاشيه شمالی كوير مركزی ايران است. راه خراسان از قديم ترين ايام تا امروز از جنوب‌غربی اين بخش به شمالِ‌شرقی آن ادامه دارد و كسانی كه اين راه را می‌پيمايند به ترتيب از: قشلاق (مركز خوار-گرمسار فعلی)، ده نمك، عبدل‌آباد، لاسگرد، سرخه، سمنان، آهوان، قوشه، دولت آباد، دامغان مهماندوست، ده ملا می‌گذرند و به بسطام می‌رسند. امروزه به جای بسطام به شاهرود وارد می‌شوند.

     اگر رهگذری به لهجه‌های محلی اين آباديها گوش فرا دهد، متوجه خواهد شد كه زبان ساكنان جنوب‌غربی اين بخش، به زبان مردم ری نزديك است و زبان اهالی شمال‌شرقی آن با زبان مردمِ خراسان بيشتر ارتباط دارد. فقط اهالی سمنان و دهات اطراف آن، لهجه‌ای مشخص دارند كه نه تنها از نظر تلفظ، بلكه از لحاظ اشتقاق و ريشه‌شناسی، هيچگونه شباهتی ميان لهجه ايشان و لهجه همسايگانشان نيست.

      چند تن از متشرقين از سالهای پيش به مطالعه لهجه‌های سمنان و اطراف آن پرداخته‌اند وگاهی در رسائل و مقالات خود با دقت و امعان نظر، زوايای تاريك پاره‌ای از مباحث دستوری آن را روشن كرده‌اند. اما، اولين پژوهشگر ايرانی غيربومی كه نخستين بار به مطالعه گويش سمنانی پرداخته و در سال 1342 با چاپ كتاب فرهنگ (واژه‌های) سمنانی، سرخه‌ای، لاسگردی، سنگسری و شهميرزادی توجه بسياری از محافل علمی و پژوهشگران و محققين گويش‌های محلی را به آن جلب نمود، جناب آقای دكتر منوچهر ستوده، استاد محترم دانشگاه تهران بودند. بطوريكه در پيشگفتار كتاب مزبور كه از انتشارات دانشگاه تهران می‌باشد، آورده‌اند نامبرده از سال 1325 شمسی اقدام به مطالعه در زبان سمنانی نموده و چنين می‌نويسند:

 نگارنده (مولف) اين منطقه را «جزيره لهجه‌های سمنان» خوانده است و معتقد است كه اين سرزمين، كانون يكی از لهجه‌های اصيل ايران است.

      اگر شهر سمنان را مركز اين لهجه بدانيم، سرخه در چهار فرسنگی مغرب سمنان و لاسگرد در دو فرسنگی مغرب سرخه و اين هر دو بر سر راه خراسان قرار دارند. افتر و اروانه از آباديهای شمالی سرخه و دوروان، ايج، امامزاده عبدالله، امامزاده محمد زيد و جوين جزء آباديهای شمالی لاسگرد به شمار می‌آيند. سنگسر در سه فرسنگی شمال سمنان و شهميرزاد در نيم فرسنگی شمال سنگسر است. بيابانك و ركن آباد و صوفی‌آباد و خيرآباد از آباديهای جنوب سمنان‌اند و لهجه ساكنان اين چهار قريه، با لهجه مردم سمنان اختلاف فاحشی ندارد. طالب آباد و درگزين هم از آباديهای شمالی سمنان هستند و در همين «جزيره لهجه‌ها» قرار دارند.

       در مطالعه لهجه شهر سمنان قابل توجه است كه تلفظ ساكنان محله‌های شاجو و كوشمغان و كديور با تلفظ ساير محله‌ها كم و بيش اختلاف دارد كه قابل اغماض است. به مطالعه لهجه ساكنين افتر، اروانه، دوروان، ايج، امامزاده عبدالله، امامزاده محمد زيد و جوين بواسطه همجواری اين آباديها با آباديهای جنوبی فيروزكوه كه نيمی از لغات آنان با لغات گيلكی فيروزكوه آميخته شده است، نپرداختم. مطالعه لهجهِ آباديهای بيابانك و ركن‌آباد وصوفی‌آباد و خيرآباد از آباديهای جنوبی را هم لازم نديدم زيرا با لهجه مردم سمنان زياد اختلاف نداشت و همچنين آباديهای طالب‌آباد و درگزين را از حدود مطالعه خود بيرون گذاشتم  و فقط كوشش خود را صرف گردآوری «واژه‌های» لهجه سمنان و سرخه و لاسگرد و سنگسر و شهميرزاد كردم.

    پس از سفر چهارم درسال 1333 شمسی كه تقريباً كارِ گردآوری لغات و تحقيق در اصطلاحات و امثال و اشعارِ محلی به پايان رسيده بود، به اين نكته برخوردم كه ساكنان اين «جزيره لهجه‌ها» با اينكه از نظر تلفظ لغات، اختلاف فاحش دارند، باطناً بيشتر لغاتشان از لحاظ ريشه و اشتقاق بسيار به يكديگر نزديك است. از اين رو مفردات اين پنج لهجه را به يكديگر در آميختم و در يك دفتر آوردم تا مورد استفاده دوستداران لهجه شناسی تطبيقی نيز قرار گيرد. هدفِ مولف درگردآوری لهجه‌ها اين است كه تا سر حد امكان مفردات و تركيبات هر لهجه را گردآورده و با ثبت و ضبط، آنها را از دستبرد حوادث و سوانح محفوظ نگاه دارد. اين حوادث و سوانح تغييرات و تحولات سياسی يا لشكركشی بيگانگان و قتل و غارت آنان يا  نظاير اين اتفاقات نيست. زيرا لهجه كنونی ايران با اينگونه بلاهای خانمانسوز روبرو شده و در مقابل آنها ايستادگی كرده و سرانجام نيمه جانی ازآن همه مصائب به در برده است. آنچه در اجتماعات كنونی به چشم پيشرفت و ترقی به آنها می‌نگريم امراضی است كه بنای هستی لهجه‌ها را يكی پس از ديگری سرنگون خواهد كرد. جاده‌ها، اتومبيلها، ترن‌ها، راديو ها، تلويزيونها، روزنامه‌ها، مجلات و حتی كتابها (و بی‌علاقه‌گی پدران و مادران و اغلب جوانان روستائی و شهرستانی در زنده نگاه داشتن آداب و رسوم قومی و زبان مادری خود و بی‌بند و باری و پيروی آنان از مد و تقليد از رفتارهای ناهنجار به‌ظاهر متمدن غرب و بی‌تفاوتی مسئولين جامعه نسبت به اعتلاء و گسترش زبان‌های محلی) همه و همه آفات لهجه‌ها هستند و اگر با اين پيشرفت‌های روز افزون، افرادی به فكر گردآوری لهجه‌ها نباشند و آنها را ثبت و ضبط نكنند، زمانی نمی‌گذرد كه اثری از اين لهجه‌ها باقی نمی‌ماند، وقت تنگ است و كار بسيار، اگر امروز دست به گردآوری اين لهجه‌ها بزنيم بهتر از فرداست.

    دركتاب فرهنگ (واژه‌ها) معادل 7755 لغت سمنانی و سرخه‌ای و لاسگردی و سنگسری و شهميرزادی گردآوری شده است. اين لغات شامل مصطلحات روزمره ساكنان اين محل‌هاست. اصطلاحات و لغات حرفه‌های مختلف چون: پارچه‌بافان، قالی‌بافان، چيت‌سازان، عصاران، كوزه‌گران، غربال‌بندان، شيره‌پزان، ساربانان، گله‌داران، بنّايان، ميرآبان، آسيابانان نيز در اين كتاب آمده است. انواع بازيهای تفريحی نونهالان و بزرگسالان در اين كتاب گنجانده شده. نام انواع ميوه‌ها و درختان هيزمی و گياهان داروئی و خوراكی در اين كتاب جمع آوری گرديده و در وضع كشاورزان اين پنج منطقه دقت شده و لغات مربوط به آلات و ابزار كشاورزی آنان را جمع و از محل ييلاقی و قشلاقی گله‌داران ديدن كرده و لغات مربوط به كار آنان را نيز گرد آورده، خلاصه با گرفتاريهای روزافزون، مولف بيش از شش ماه وقت خود را در اين پنج محل صرف كرد وگروهی از رادمردان محل با روی باز و سفره‌ای گشاده مولف را پذيرفتند و وسايل كارش را تا آنجا كه می‌توانستند فراهم كردند كه نام شريفشان زينت بخش كتاب مذكور می‌باشد همچنين مولف مدتی‌ نيز در تهران به ترتيب و نظم مطالب پرداخت و تا آنجا كه قدرت يك فرد عادی اجازه می‌داد كوشش كرده و آنچه درسينه مردمان بود به روی كاغذ آورد تا توانست اين مجموعه را گردآورده و به آستان اهل علم  و تتبع تقديم دارد.

      دومين مجلد از كتاب فرهنگ سمنانی شامل امثال و اصطلاحات و اشعار است كه مطالب آن طی سالهای 1325 و 1326 و هم زمان با گردآوری واژه‌ها و مفردات و با ياری دانش‌آموزان دبيرستانهای سمنان جمع‌آوری شده و از نظر مرحوم دكتر معتمدی كه از اطبای قديمی شهر سمنان و از پيران اهل ذوق بود، گذشت آن مرحوم نيز به شماره اين امثال در افزود. جناب آقای رضا پيوندی نيز در اين بررسی و دقت در قسمت نقل امثال شركت داشتند كه خدمات ايشان نيز جای تقدير است.

      اين كتاب در سال 1337 شمسی قرار بود همچون مجلد اول، جزء كتب دانشگاه تهران به چاپ برسد ولی به عللی، پس از چاپ دو سه فرم، دانشگاه از چاپ آن خود‌داری كرد.

      چند سالی اين كتاب، حاضر به چاپ بود اما دستگاهی كه به چاپ آن اقدام كند نبود تا اين كه جناب آقای دكتر بهرام فره‌ وشی از دوستان مولف ايشان را به اداره فرهنگ عامه وزارت فرهنگ و هنر (مركز مردم‌شناسی ايران) معرفی كردند و بلاخره كتاب فرهنگ سمنانی «امثال و اصطلاحات و اشعار» در تابستان 1356 شمسی چاپ و منتشر شد.

در اين كتاب درباره مثل، تشبيه، تمثيل، كنايه و تقسيمات مثل بطور مفصل صحبت شده و همچنين تعداد 1024 مثل و اصطلاحات و كنايه رايج در گويش سمنانی و تعداد 31 بيت اشعار سمنانی به چاپ رسيده است. تعداد 82 مثل به علت مستهجن بودن از متن كتاب حذف و در انتهای تعداد معدودی از نسخ كه مخصوص اهل مطالعه و تدقيق است، جای داده شده است .

     كتاب فرهنگ (واژه‌های) سمنانی، سرخه‌ای، لاسگردی، سنگسری و شهميرزادی كه مرجع بسيار مفيدی برای علاقه‌مندان به واژه‌نگاری و واژه‌شناسی و محققان گويش سمنانی و ساير گويش‌های همجوار می‌باشد و همچنين كتاب فرهنگ سمنانی كه شامل امثال و اصطلاحات و اشعار است، اولين كتاب‌هائی هستند كه كار مطالعه و تحقيق و جمع آوری مطالب آن از سال 1325 شمسی يعنی 58 سال قبل شروع و به ترتيب در سالهای 1342 و 1356 توسط جناب آقای دكتر منوچهر ستوده استاد محترم دانشگاه تهران به چاپ و در دسترس عموم قرار گرفته و به يادگار مانده است.

      از لابه لای سطور مقدمه كتاب‌های فوق‌الذكر می‌توان تعصب و عرق ملی و علاقه وافر مولف را نسبت به فرهنگ اين مرز و بوم به راحتی حس كرد، تا جائی كه دلسوزانه امراض و آفات لهجه‌ها را بر می‌شمارد و توصيه می‌نمايد كه بمنظور جلوگيری از زوال آنها نسبت به گردآوری و ثبت و ضبط لهجه‌ها، آداب و رسوم و فرهنگ‌های بومی هر چه زودتر اقدام گردد زيرا كه، وقت تنگ است و كار بسيار، اگر امروز دست به گردآوری اين لهجه‌ها بزنيم بهتر از فرداست. در معرفی بيشتر اين پژوهشگر ايرانی پرتلاش بايد گفت كه دكتر منوچهر ستوده در 28 تيرماه 1292 درتهران متولد شده و تحصيلات ابتدائی خود را در مدرسه امريكائی‌ها گذرانده و در سال 1307 به كالج امريكائی در تهران وارد و در سال 1313 به تحصيل در دانشسرای معلمين در رشته زبان و ادبيات فارسی پرداخته و پس از پايان تحصيلات دانشسرا و خدمت، مشغول تدريس در مدارس لاهيجان، بندر انزلی و بعد تدريس زبان انگليسی در دبيرستان شرف و دانشسرای مقدماتی تهران شد در سال 1324 به ادامه تحصيل در رشته زبان و ادبيات فارسی پرداخته و به درجه دكترا در اين زمينه نايل آمده است.

   در سال 1335 مشغول تدريس در دانشكده الهيات گرديد و در همين سال كتابخانه دانشگاه تهران را راه اندازی و مسئوليت آن را به عهده گرفت در دهه 40 به دانشكده ادبيات منتقل و به تدريس تاريخ سلسله‌های محلی شمال ايران، آسيای مركزی و افغانستان اشتغال داشته است.

      ستوده به ياد می‌آورد ميرزا مهدی‌خان ايرانی كه از آشنايان پدر و مقامات كارگزينی اداره فرهنگ بود، اصرار داشت مسئوليت اداره فرهنگ يكی از شهرستان‌ها را به او بسپرد و ستوده سرباز می‌زند و تاكيد می‌كند كه «آقا من معلمم، بايد بروم درسم را بدهم» و می‌رود به گيلان تا درسش را بدهد و سنگ بنای مشی زندگی پربارش را بگذارد. حضور درگيلان برای منوچهر ستوده دوران پر خاطره‌ای است. آغاز كار جمع آوری فرهنگ گيلكی نيز به همان دوران باز می‌گردد. «حدود همان ده ساعت رسمی را درس می‌دادم و مابقی آن در بعد ظهرها سراسر بيكار بودم و فرهنگ گيلكی را شروع كردم».

      در همان سالها، پايه كتاب مهم قلاع اسماعيليه را پی می‌ريزد. از تهران تا الموت را با آن روحيه كوهنوردی كه از عنفوان جوانی همراهش بوده، پاي پياده، ده به ده و شهر به شهر می‌رود و با اندازه‌گيری‌های دقيق و پشتوانه پژوهش مختصری كه در اين باره داشته است، يكی از مهمترين پژوهش‌ها درباره قلعه الموت را رقم می‌زند. همين پژوهش است كه بعدها با تشويق دكتر فروزانفر، موضوع پايان نامه دكترای منوچهر ستوده می‌شود. بعد از اخذ مدرك دكترا، ستوده عضو انجمن فلسفه و علوم انسانی شد كه دكتر تقی‌زاده، سعيد نفيسی و دكتر فروزان‌فر از اعضای اصلی آن بودند.

      يكی از مهمترين آثار منوچهر ستوده، مجموعه ده جلدی «از آستارا تا استارآباد » است اين كتاب تاريخ نگاری دقيقی از خطه گيلان تا مازندران و گلستان است كه اطلاعات دقيق و جامعی از بناها، يادمان‌ها، آثار تاريخی و اطلاعات جفرافيايی و تاريخی منطقه را به مخاطب عرضه می‌دارد. وی می گوید «اين ده جلد كتاب، پشت ميز نوشته نشده، يعنی تمامش، تمام اين رشته كوه البرز را كه شما نگاه بكنيد، از آستارا تا خليج حسين قلی، بنده هر دره‌ای را رفتم و دوباره برگشتم. شصت و اندی دره را من رفتم و دوباره برگشتم … متوجه بودم كه بايد اين قلم با قدم توأم شود. اگر قلم با قدم توام نشود، نتيجه نمی‌دهد. پشت ميز هيچ وقت مطالعه درست در نمی‌آيد». اين مجموعه ده جلدی را ستوده از مهمترين اثر خود می‌داند.

   او در سالهای بعد از انقلاب كار تدوين، بررسی و پژوهش حاشيه جنوبی دريای خزر را آغاز كرد و پشت دروازه اسفراين و جاجرم و بجنورد رسيد. درپژوهش منطقه خراسان، دكتر ستوده، قدم را فراتر از مرزهای جغرافيای ايران می‌گذارد و با گروهی از همكاران و هميارانش مدتها آثار و بناهای تاريخی اين دو منطقه را بررسی می‌كند. آثار و تاليفات نامبرده بالغ بر شصت جلد كتاب است كه در اين مختصر نمی‌گنجد. نگاه تيز و دقيق دكتر ستوده بر مسائل پيرامون و حواشی‌اش و دقت نظری كه در نقد و بررسی تبعات هر رويكرد و مشی فرهنگی دارد، نمونه نابي از همّ و همّت نسلی است كه علم و خرد و فرهنگ را اسباب خدمت به ايران عزيز كرده‌اند.

      دكتر منوچهر ستوده در نزديك به يك قرن زندگی پر بارش، چه در روايت‌های كهنه‌ای كه از او هست و چه در اوصاف و احوال امروزی‌اش، همواره خلق و خوی جوينده و كنجكاو داشته است و به همين دليل به او «روايتگر خاك ايران» گفته‌اند.

      دكتر منوچهر ستوده اولين پژوهشگر ايرانی غير بومی هستند كه در راه تحقيق در زبان سمنانی در سال 1325 شمسی قلم را با قدم همراه نموده و سپس اقدام به چاپ دو عنوان كتاب درباره فرهنگ سمنانی كرده، تا اين دو كتاب، چراغ پرفروغی فرا روی آيندگان باشد كه چنين نيز شده است. مسلما” ايشان حق بزرگی بر فرهنگ بومی ايران و مردم سمنان و اهل تحقيق و تتبع در اين زمينه را دارند. جا دارد كه از خدمات فرهنگی اين رادمرد شريف بنحو شايسته‌ای تجليل و قدردانی بعمل آيد.

     دومين پژهشگر ايراني، اما بومی كه در باره فرهنگ عامه زبان سمنانی مطالعات و تاليفاتی دارد، جناب آقای محمد احمد پناهی (پناهی سمنانی) می‌باشند.

    وی علاوه بر پژوهشگری در زمينه‌های مختلف فرهنگ عامه و تاريخ، شاعری تواناست كه هم به فارسی و هم به گويش سمنانی شعر سروده و می‌سرايد. پناهی سمنانی بين مردم سمنان خصوصا مردم اهل مطالعه و تحقيق فردی شناخته شده و مورد احترام است. در معرفی بيشتر نامبرده بايد گفت:

    محمد احمد پناهی، فرزند سيد علی‌اكبر، كه آثار وی تحت نام (پناهی سمنانی) منتشر می‌شود، در نوزدهم مهر ماه 1313 شمسی در سمنان متولد شد. او تحصيلات ابتدايی و بخشی از تحصيلات دوره متوسطه را در سمنان و دنباله آن را تا اخذ ليسانس در رشته تاريخ از دانشگاه تربيت معلم در تهران ادامه داد. پناهی از هفده سالگی به سرودن شعر و همكاری در زمينه‌های مختلف تحقيقی را با مطبوعات آغاز كرد. سروده‌هايش در روزنامه‌ها و تذكره‌ها و مجلات و نشريات ادبی چاپ شد و همزمان به مطالعه و پژوهش در ادب فارسی، تاريخ و فرهنگ عامه پرداخت. از پناهی سمنانی تاكنون بيش از سی جلدكتاب در زمينه‌های فوق‌الذكر به چاپ رسيده است كه مهمترين آثار نامبرده در مورد فرهنگ عامه عبارتند از :

  1.   فرهنگ سمنانی، شامل شرح‌حال و نمونه آثار شاعران درگويش سمنانی با آوا نوشت اشعار. ناشر، مولف. پائيز 1366.
  2.  آداب و رسوم مردم سمنان شامل مثلها، افسانه‌ها، لطيفه‌ها، ترانه‌ها، باورهای عامه، حرف و فنون سنتی. ناشر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. زمستان 1374.
  3. ترانه‌های ملی ايران (سيری در ترانه و ترانه‌سرايی در ايران) شامل شرحی در مورد خاستگاه ترانه‌های ملی ايران, ترانه‌های عاميانه قديم، ترانه‌های بازی، شادی و سرور، نوروزی، دعا و نياز، فقر و محروميت، طنز اجتماعی، لالائی و نوازش و امثال و حكم. ناشر، مولف. مرداد ماه 1364.
  4. ترانه و ترانه‌سرايی در ايران (سيری در ترانه‌های ملی ايران) شامل شرحی در مورد خاستگاه و ارزش فرهنگی ترانه، ادبيات عامه در شعر فارسی، صورتها و قالب‌های ترانه ملی و … ناشر ، انتشارات سروش. سال 1376.
  5. دوبيتی‌های بومی سرايان ايران. شامل زندگی و نمونه آثار دوبيتی سرايان سمنانی، كردی، طبری، گيلكی، آذری، لارستانی، تهرانی، بختياری، اراكی، شعر جنوب و شاعران جنوب. ناشر، انتشارات سروش سال 1379. (1)

      محمد احمد پناهی سمنانی، علاوه بر چاپ بيش از سی جلد كتاب در زمينه‌های مختلف، در مباشرت چاپ كتابهائی نظير تذكره شعرای سمنان، تاليف نصرت‌الله نوح. مهر 1379 نيز شركت داشته است.

       با مطالعه آثار پناهی سمنانی، مخصوصا آنچه كه مربوط به فرهنگ عامه است می‌توان حساسيت و تعصب و علاقه وافر وی را  نسبت به زادگاهش حس كرد. تلاش  پيگير او در سرودن اشعاری به زبان سمنانی و همچنين نگارش كتاب‌هائی كه در زنده نگه‌داشتن آداب و رسوم و ادبيات عاميانه اين مرز و بوم موثراند بسيار ستودنی است. جا دارد كه از خدمات فرهنگی اين پژوهشگر پرتلاش نيز به نحو شايسته‌ای تجليل و قدردانی به عمل آيد.

     ديگر پژوهشگری كه درمورد زبان سمنانی مطالعه و تحقيق كرده و می‌كند آقای پرويز پژوم شريعتی است. پرويز پژوم شريعتی، فرزند احمد كه در سال 1315 در تهران تولد يافته و تحصيلات خويش را نيز در رشته‌های علوم اجتماعی و مديريت دولتی به پايان رسانده است. او مشغول تاليف قواعد دستوری زبان سمنانی می‌باشد و با بهره‌گيری از اطلاعات معمرين و آگاهان به رموز اين زبان، اين كار را پيش می‌برد. و درباره اين تاليف خود می‌نويسد:

    در سال 1340 كه در دانشگاه تهران به تحصيل در رشته علوم اجتماعی اشتغال داشتم، بررسی صرف افعال سمنانی را بعنوان كار عملی درس (لهجه‌های محلی) انتخاب كردم و به تجزيه و تحليل صرف افعال سمنانی در زمانهای مختلف و استخراج قواعد صرفی آنها پرداختم. اين تحقيق كه نتيجه آن بصورت جزوه‌ای كوچك تدوين شد، به من نشان داد كه زبان سمنانی، يكي از زبان‌های اصيل ايرانی است و همچنين شناخت، انگيزه اصلی من در بررسی همه‌ جانبه زبان سمنانی گرديد. تحقيق ديگری كه در زمينه زبان سمنانی در دست انجام می‌باشد، تدوين (لغت نامه گويش سمنانی) است. در اين كتاب كوشيده‌ام در مقابل واژه سمنانی، معادل‌های آن از زبانهای باستانی كهن، از جمله اوستائی، پارسی باستان، پارتی، پهلوی و بالاخره فارسی دری داده شود و ضمنا مثل‌هائی از اشعار و ضرب‌المثل های سمنانی بعنوان شاهد مثال ارايه گردد.(2)

   پژوم شريعتی معتقد است: از آنجا كه امروزه گويش‌های محلی تحت تاثير و نفوذ زبان فارسی رو به فراموشی نهاده است و اگر در گردآوری واژه‌های اصيل، اشعار، ضرب‌المثل‌ها، قصه‌ها، چيستانها، بازيها، قطعات نثر و محاورات روزمره اقدام جدی و همه جانبه معمول نگردد، در آينده‌ای نه چندان دور زبان سمنانی نيز همانند بسياری از زبان‌ها و گويش‌ها و لهجه‌های محلی به دست فراموشی سپرده خواهد شد. كوشش در گرد آوری و حفظ اين ميراث كهن نياكان ما، وظيفه ملی و فرهنگی فرد فرد ماست.

     پرويز، در قالب‌های مختلف شعر فارسي نيز طبع آزمائی كرده و آثارش از سالهای 1340 در مطبوعات چاپ شده است. از تاليفات چاپ شده پژوم كتاب (داستان آفرينش و تاريخ پيشدادی و كيانی در باورهای ايرانی) پژوهشی است كه در سال 1378 در 290 صفحه انتشار يافته است.(3)

تحقيق، مطالعه و اشتغال مداوم بكار تنظيم مبانی دستوری گويش سمنانی و تمرين در قرائت اين لهجه، انگيزه پژوم در ساختن شعر سمنانی شد و او به خوبی شعر به گويش سمنانی نيز می‌سرايد.

گویشور و پژوهشگر زبان سمنانی

ذبیح الله وزیری «وزیری سمنانی»

1383

کاپ همایش ملی پژوهشی گویش سمنانی

پی‌نوشت‌ها:

Š : اين مقاله برداشت آزادی است از متن پيشگفتار دو جلد كتاب فرهنگ سمنانی تاليف آقای دكتر منوچهر ستوده. ŠŠ : نگارنده، در سال 1343 با جناب آقای دكتر منوچهر ستوده آشنا شد و همانطوريكه در مقدمه كتاب فرهنگ سمنانی «امثال و اصطلاحات و اشعار» آورده‌اند، در شبهای سرد زمستان سال 1346 هفته‌ای سه شب به اتفاق جناب آقای علی نصيری به بازخوانی و تصحيح و توجيه و تفسير مثل‌ها پرداخته و همچنين تعداد زيادی از مثل‌هائی را كه تا آن زمان جمع‌آوری كرده بودم در اختيار شان قراردادم كه در آن كتاب مورد استفاده قرارگرفته است. ŠŠŠ : روزنامه ايران سال دهم – شماره 2907 پنجشنبه 83/06/19 صفحه 9 به تلخيص. – تذكرهی شعرای سمنان. تاليف نصرت‌الله نوح. انتشارات زال مهر 1379صفحه 272.– تذكره شعرای سمنان. تاليف نصرت‌الله نوح. انتشارات زال. مهر 1379 صفحه 285 (3) – فرهنگ سمنانی (شرح‌حال و نمونه آثار محلی شاعران در گويش سمنانی) تاليف پناهی سمنانی. پائيز 1366 صفحه 238.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

سرگذشت نفت خوریان سمنان

سرگذشت نفت خوریان سمنان

   مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: بهره برداری و استخراج نفت در ایران، داستانی گسترده و طولانی دارد که گستردگی آن تقریبا پهنای

تاریخ راه آهن استان سمنان

تاریخ راه آهن استان سمنان

   مولف علاقمند به کارهای پژوهشی است که کسی تاکنون به سراغ آنها نرفته است. وی در پیشگفتار این کتاب(تاریخ راه آهن سمنان) چنین می

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش ششم از ن  تا  ی (پایانی) 

مثل هائی با اولین حرف( ن  n )   & : نٍدٍرد‌يُن اي جوُر، دٍرد‌يُن هٍزار جور گٍرٍفتاري‌يَه. nεdεrdiyon i jur- dεrdiyon hεzâr jur gεrεftâriya .

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش پنجم از  گ  تا  م

مثل هائی با اولین حرف( گ  g ) &: گاپاسٍكَه مٍمُنِه، نه بويي دارِه نَه دَم.  gâpâsεka mεmone – na boyi dâre na dam.                                   =

ارسال پیام