در مورد ضرب‌المثل، اصطلاح و کنایه

در مورد ضرب‌المثل، اصطلاح و کنایه

درمورد ضرب‌المثل:

ضرب‌المثل جمله کوتاهی است با معانی عمیق، مثل که چکیده افکار پیشینیانِ هرقوم و ملّتی است، بخشی از آداب و رسوم شفاهیِ همان قوم محسوب می‌شود. هرگاه پژوهشگری قصد بررسی افکار یا دانشِ قومی را داشته باشد، مسلماً به آداب و رسوم آن قوم توجه می کند.

   اصولاً ضرب‌المثل ریشه در واقعیت زندگی دارد، گاهی جنبه پند و اندرز، گاهی حکمت و گاهی هم جنبه اعتقادی و خرافی پیدا می کند. به هرحال به عنوان مدرکی قوی، قابل لمس و قابل قبول همگان است که به هنگام صحبت کردن، به آن متوصل می‌شوند و به نوعی می توان گفت که ختم کننده کلام است.

   بعضی از ضرب‌المثل‌ها دارای ریشه تاریخی هستند و بعضی هم نشأت گرفته از اتفاقی است که بدون دانستن آن اتفاق، شاید آن ضرب‌المثل، قابل درک نباشند. 

چند ضرب‌المثل که ریشه در داستان ها و یا وقایع دارند:

& : يك ضرری است كه بايد به استقبالش بروی، يك استفاده‌ای است كه بايد از آن فرار كنی.

: (برای دانستن تفسیر این مثل به داستان‌هایی با ریشه ضرب‌المثلها مراجعه فرمائید.)

======================

& : امروز حلاج گرگ بودم.

این مثل را کسی میگه که کار کرده ولی چون کارفرمایش از خودش قوی تر بوده، نتونسته مزد خودشو ازش بگیره.

======================

& : از خودش دیوانه‌تر ندیده.

این مثل را در مقام اعتراض و کنایه به آدم زورگویی میگن که میدان را خالی دیده و داد و بیداد راه انداخته، ولی وقتی با زورگوتر از خود روبرو میشه، جا خالی میکنه.

======================  

& : ملاحظه شما برای ما تشت و لگن نمیشه !!!

: (برای دانستن تفسیر این ضرب‌المثل به داستان‌هایی با ریشه ضرب‌المثلها مراجعه فرمائید.)

=================================

& : به قربان اونی میرم که مهره کبود دستشه.

: (برای دانستن تفسیر این مثل به داستان‌هایی با ریشه ضرب‌المثلها مراجعه فرمائید.)

=========================================   

   در کنار ضرب‌المثل، اصطلاحات و کنایه هم در گفتگوهای روزمره مورد استفاده قرار می گیرند. بعضی از ضرب‌المثل ها کاربرد چندگانه دارند ولی اصطلاحات و کنایات کاربردشان انحصاری است، برای این که اشاره آنها به موضوع خاصی است. ضمناً اصطلاحات بیشتر جنبه تشبیهی دارند. برای هریک از اینها نمونه ای عرض خواهم کرد.

وقتی می‌خواهیم بگوئیم که فلان کار ارزش این همه زحمت را نداره اصطلاحاً میگوئیم:

& : مورچه چییه که کله پاچش باشه.  

سابق براین جمعیت کم بود و خانه زیاد. هرکسی که خانه نداشت هرجایی که دلش می خواست خانه اجاره می کرد. به همین دلیل اصطلاحاً می گفتند:

& : اجاره نشین و خوش نشین. 

امّا، کنایه کدام است؟ کنایه اشاره به موضوعی یا مطلبی خاص دارد. مثلاً وقتی می خواهیم بگوئیم که هزینة تعمیرِ یک وسیله ای نزدیک به قیمت اصلی آن است اصطلاحاً میگوئم:

=======================

وقتی هزینه تعمیر چیزی تقریباً نزدیک به قیمتِ واقعیِ آن چیز باشد، اصطلاحاً می گوئیم:

& : آفتابه خرجِ لئیمه.

یعنی هزینه لئیم کردن آفتابه تقریباً معادل قیمتِ خود آفتابه است.

=======================

وقتی کسی به کار خودش مشغوله و کاری به کار دیگری ندارد، اصطلاحاً میگویند که:

: فلانی سرش تو لاکِ خودشه. 

: یه نفر تعریف می کرد که سوار اتوبوس شده بودم، تو اتوبوس فقط یک صندلی خالی بود اون هم پهلوی یه دختر ده دوازده ساله. رفتم و اونجا نشستم. دختر خانم یه پاکت گوجه سبز دستش بود و مرتب گوجه سبز می خورد. به عنوان راهنمایی بهش گفتم: اینقدر گوجه سبز نخور، سردیت میکنه.

دختر خانم به من گفت: پدر بزرگم صد و پانزده سال عمر کرد. بهش گفتم یعنی همش گوجه سبز می خورد؟ گفت نه، تو کارِ دیگران دخالت نمی کرد و همیشه سرش تو لاک خودش بود.

=======================   

وقتی زرق و برق یک چیزی بیشتر از خاصیتش باشد به کنایه میگوئیم:

& : شام و ناهار هیچی، آفتابه لگن هفت دست. 

======================  

وقتی برای اصلاح کاری اقدام می کنیم که به نتیجه آن مطمئین نیستیم و آن کار بدتر از اولش می شود، به کنایه می گوئیم:

& : بَِشا اییَه لُو بَگیرِه، ای غار واشا.

: رفت جلوی یک سوراخ را بپوشاند، یک غار باز شد.

======================  

در مورد افراد طمّاع و همه چیز خواه که هرچه به آنها بدهی باز هم مطالبه می کنند، به کنایه گفته می شود:

& = اگر از خوردن سیر نشدی، با لیسیدن سیر نمی شوی. 

======================  

بعضی ضرب‌المثل ها ریشه اعتقادی و خرافی دارند. اصولا هرچیزی که پایه و اساسِ علمی نداشته باشد، خرافه محسوب می شود. مثلاً معروف است که میگویند:

& : اگر زن آبستن، در کوچه سنجاق قفلی پیدا کنه، بچه اش دختره و اگه سوزن پیدا کنه، بچه اش پسره. 

& : هرکسی تو خواب ببینه که مرده، عمرش زیاد میشه. 

=======================

چند ضرب‌المثل‌های معمول و عامیانه:

& = مهمان که یکی باشد، برایش گاو می کشند.

: وقتی تعداد مهمانان کم باشد، صاحبخانه بهتر به آن ها میرسد، به طوری که هم مهمان راضی است و هم صاحبخانه. امّا اگر تعداد مهمانان زیاد باشد، صاحبخانه نمی تواند به همه آنان برسد آن وقت است که هم صاحبخانه ناراصی است و هم مهمان.

======================= 

& = نزد مهمان نباید کفش او را جفت کرد.  

: وقتی صاحبخانه، در حضور مهمان کفش های او را جفت کنند به طوری که مهمان ببیند، مسلماً قصد صاحبخانه بیرون کردن مهمان تلقی می شود.  

=======================

حالا به ترجمه چند ضرب‌المثل سمنانی توجه فرمائید.

& : اگر به دنبال عقاب بری به سر کوه میرسی، به دنبال کلاغ به لجن زار.

& : پول همیشه روی رَف است، وقتی می خواهی برداری ببین پاتو رو چی میذاری.

& : سنگی هست که سنگ را بشکند، آجری هست که کلنگ را بشکند.

در فارسی گفته میشه:

& : دست بالای دست بسیار است. (درجهان پیل مست بسیار است).

& : از شُرشُر باران نترس، از نم نم باران بترس. 

========================

& : آدم بی پول در شهر خودش هم غریب است.

سعدی می فرماید:

منعم به کوه و دشت و بیابان غریب نیست

هرجا که رفت خیمه زد و بارگاه ساخت

وآنرا که بر مراد جهان نیست دسترس

در زاد و بوم خویش غریب است و ناشناخت

==================================

& : آدم خودش بمیرد، هوادارش نمیرد.

& = اگر به امید همسایه باشی، گرسنه باید بخوابی. 

& : خوراک کبک ریگ است. 

با دو تفسیر، یکی درمورد فردی خسیس که دلش نمیاد از مال خودش استفاده بکنه

دیگری درمورد فردی بلند همت که اگر از کرسنگی بمیرد دست پیش کسی دراز نمیکنه. 

: همه از غير مي‌نالند و ما از خودی ها .

من از بیگانگان هرگز ننالم               که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

یا این که:

از دشمنان برند شکایت به پیش دوست

چون دوست دشمن است، شکایت کجا برم؟

==========  

:‌ هر شكستی كه به انسان برسد، از خويش است          

خويش است كه در پی شكست خويش است

===========================================

همیشه نباید شکست خود را به دیگران نصبت بدهیم، گاهی هم غرور و بلند پروازی های بی مورد باعث شکست میشه. اون وقته که میگیم:

از ماست كه بر ماست

روزی زِ سر سنگ عقابی به هوا خاست         

بهرِ طلبِ طعمه ، پر و بال بياراست

در راستی بال نگه كرد و چنين گفت            

امروز همه روی زمين ، زيرِ پرِ ماست

بر اوج چو پرواز كنم ، از نظر تيز             

بينم سرِ مويی، اگر هم در تكِ درياست

گر بر سر خاشاك يكی پشّه بجنبد         

جنبيدن آن پشّه ، عيان در نظر ماست

 بسيار منی كرد و ز تقدير نترسيد          

بنگر كه از اين چرخِ جفا پيشه، چه برخاست

ناگه ز كمينگاه يكی سخت‌ كمانی           

تيری چو قضای بد ، بگشاد بر او راست

بر بالِ عقاب آمد ، آن تير جگر دوز          

از عالم افرازش ، زی شيب فروكاست

بر خاك بيفتاد و بغلطيد چو ماهی        

وانگه نظرِ خويش فكند از چپ و از راست

سختش عجب آمد ، كه ز چوبی و زآهن      

آن تيزی و تندی به چه سان گشته هويداست

چون نيك نظر كرد ، پرِ خويش در آن ديد              

گفتا زكه ناليم ، از ماست كه بر ماست .

«‌ ناصر خسرو قباديانی »

=============================================

چند ضرب‌المثل و اصطلاح طنزگونه:

1= قُل هُواللهُ و اَحَد، اَلله ُ صمد؟

: (برای دانستن تفسیر این مثل به داستان‌هایی با ریشه ضرب‌المثلها مراجعه فرمائید.)

==============

2= اَلذینَه والذین، کُجا برم بهتر ازاین؟

: این اصطلاح را درمورد کسی به کار میبرند که تنبلی را پیشه خود کرده و به هیچ کاری نمی پردازد. یعنی به همین وضع موجود راضی است و حاضر نیست آن را تغییر بدهد.

============== 

یه اصطلاحی هست که میگن:

& : از چشمم بدی دیدم که از ایشون ندیدم.

: (برای دانستن تفسیر این مثل به داستان هایی با ریشه ضرب المثلها مراجعه فرمائید.)

========================

چرا میگن؟؟؟

: به مرغش بگی کیش، قهر می کنه!!!

: این اصطلاح را درمورد کسی به کار میبرن که خیلی نازنازی و زود قهر کن باشه.

=================

چرا میگن: مثل اینکه، دهنش آستر داره!!!. 

: درمورد کسی که چایی را داغِ داغ می خوره، میگن.

==============

چند ضرب‌المثل با کاربردهای متفاوت:

= از ديوار صدا بيرون می آيد كه از او بيرون نمی آيد .

     : اين مثل كاربرد های متفاوتي دارد :

   1 : در توصيف كسی می گويند كه ذاتاً آرام و ساكت است .

   2 : در مورد كسی گفته مي‌شودكه كارخلافی مرتكب شده و از ترس برملا شدن آن ، آرام و ساكت است.

   3 : در مورد فردی گفته می شود كه خيلی تودار و مرموز است .

   4 :  همچنين درمورد فردی گفته می شود كه رازدار و سرّ نگهدار  است .

=================================

= پشم و پيله‌ او ريخته است .

   1 : درمورد کسی گفته می شود كه به علت ضعف و ناتوانی و يا پيری و فرتوتی، شادابی خود را از دست داده باشد.

دائم گل اين بستان، شاداب نمی ماند        در ياب ضعيفان را، در وقت توانائی.

   2 : يا در مورد كسی می گويند كه از مقام و منصب بركنار شده و ديگر بُرشی ندارد و كار مهمّی از او ساخته نباشد .

: ای كه دستت می رسد،كاری بكن                 پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار .

================================

= كلك او را بكن .

   : اين اصطلاح در چند مورد و منظور به كار مي‌برند :

   1 : در مقام توصيه، به كسی می گويند كه كاری را نيمه‌كاره و نيمه‌تمام گذاشته، لذا از او می خواهند كه هرچه زودتر آن را تمام كند .

2 : در مقام خواهش، ازكسی بخواهند كه از فرد مزاحم دفع شّر بكند و او را ازآن‌جا دوركند .

: کلکش را بکن، بلای او را از سرِ من كم كن .

3 : يا بخواهند که فرد مورد نظر را سر به نیست کند:

   4 : ضمناً اين اصطلاح را در مورد كسی كه همه‌ دار و ندارخود را به دليل افراط از دست داده است نيز به كار می برند. نظير: «هرچه داشت دراين چند روزه‌،‌كلك آن را كند». اگر خوراکی بوده همه را خورده و اگر وجه نقد بوده همه را خرج کرده است .

============================= 

= مزاج او پاك است .

  1 : اصطلاحی است که درتوصيف بی غلّ وغش بودن و ساده‌ دلی فردی به کار می ­رود.

 2 : در مورد كسی گفته می شود كه ايرادگير و سخت‌گير نيست و هرنوع غذايی را می خورد و اعتراضی هم نمی كند.

 3 : در مقام شوخی، در مورد كسی گفته می شود كه هرچه به او بگوئی بهش بر نمی خورد.

==============================

اگر گفتید چه فرقی است بین:

& : کلاه سرکسی گذاشتن با کلاه از سر کسی برداشتن.

: (برای دانستن تفسیر این مثل به داستان‌هایی با ریشه ضرب‌المثلها مراجعه فرمائید.)

================================

& : اگر گفتید چه فرقی است بین «قیمت» و «ارزش» و سایر موارد

: (برای دانستن تفسیر این مثل به داستان‌هایی با ریشه ضرب‌المثلها مراجعه فرمائید.) 

===================== 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

سرگذشت نفت خوریان سمنان

سرگذشت نفت خوریان سمنان

   مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: بهره برداری و استخراج نفت در ایران، داستانی گسترده و طولانی دارد که گستردگی آن تقریبا پهنای

تاریخ راه آهن استان سمنان

تاریخ راه آهن استان سمنان

   مولف علاقمند به کارهای پژوهشی است که کسی تاکنون به سراغ آنها نرفته است. وی در پیشگفتار این کتاب(تاریخ راه آهن سمنان) چنین می

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش ششم از ن  تا  ی (پایانی) 

مثل هائی با اولین حرف( ن  n )   & : نٍدٍرد‌يُن اي جوُر، دٍرد‌يُن هٍزار جور گٍرٍفتاري‌يَه. nεdεrdiyon i jur- dεrdiyon hεzâr jur gεrεftâriya .

گنجینه ای از مثل های گویش سمنانی

بخش پنجم از  گ  تا  م

مثل هائی با اولین حرف( گ  g ) &: گاپاسٍكَه مٍمُنِه، نه بويي دارِه نَه دَم.  gâpâsεka mεmone – na boyi dâre na dam.                                   =

ارسال پیام