مختصری از چگونگی ثبت ملی زبان سمنانی
در یکی از روزهای اوایل دی ماه 1394 آقای مهندس احسان ابراهیمیان تلفنی با اینجانب تماس گرفته و اظهار داشتند که اداره میراث فرهنگی سمنان، با مکاتبه های مداوم با سازمان حفظ میراث فرهنگی کشور و پیگیریهای مستمر، موافقت آن سازمان را نسبت به ثبت ملی زبان سمنانی، کسب نموده و از اینجانب پرسیدند که آیا حاضرم با اداره میراث فرهنگی سمنان همکاری نمایم؟
اینجانب سالهای متمادیست که اکثر زمان خود را در نگارش مطلب به زبان سمنانی سپری کرده و نتیجه آن تالیف دو عنوان کتاب، یکی کتاب (گنجینهای از مثلهای گویش سمنانی) و دیگری کتاب (فرهنگ واژگان فارسی به سمنانی) میباشد، این فرصت را غنیمت شمرده و برای همکاری با اداره میراث فرهنگی سمنان اعلام آمادگی نمودم. فردای همان روز سرکار خانم آرزو گلکار رئیسِ وقت اداره میراث فرهنگی سمنان، تلفنی با اینجانب تماس گرفته و ضمن تشکر از اعلامِ آمادگی خود برای همکاری با آن اداره، رسماً اینجانب را دعوت به همکاری نمودند.
در تاریخ بیست و هشتم دی ماه 1394 سرکار خانم گلکار با اینجانب تماس گرفته و خواستند که ساعت نه صبح روز سی اُمِ دی ماه، در سازمان حفظ میراث فرهنگی کشور باشم تا به اتفاق ایشان و همراهان در جلسه مربوطه شرکت نمائیم. اینجانب در ساعت مقرر به آن سازمان مراجعه نموده و به همراه خانم گلکار و آقای مهندس احسان ابراهیمیان و خانم طالبیان از همکاران اداره میراث فرهنگی سمنان که برای ثیت ملی نان آئینی برات به نام (گولاچ) تشریف آورده بودند(1)، متفقاً وارد سالنِ آن سازمان شده و در جایگاه مشخص شده قرار گرفتیم. افراد دیگری که از بعضی شهرستانها برای ثبت ملی کارهای هنری شهر خود آمده بودند حضور داشتند.
در این سالن سه نفر از استادان محترم زبانشناسی و دو نفر از داوران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور به عنوان هیئت رئیسهِ جلسه حضور داشتند. سرکار خانم گلکار به اینجانب گفتند که ممکن است هیئت رئیسهِ جلسه، درمورد زبان سمنانی از اینجانب سئوالاتی بکند لذا بهتر است که آمادگی لازم را داشته باشم. بنابراین، در فرصت کوتاهی که پیش آمده بود، چند ضرب المثل از کتاب (گنجینهای از مثلهای گویش سمنانی) انتخاب نمودم.
زمانی که نوبت به گروه سمنان رسید، سرکار خانم گلکار پس از صحبت های مقدماتی، از آقای مهندس ابراهیمیان خواستند که لوح فشردهِ تهیه شده را به نمایش بگذارند. پس از اتمام نمایش لوح فشرده، چند جلد کتاب که به زبان سمنانی تالیف شده بود، اثر استاد فرهنگ شکوهی، استاد عبدالمحمد خالصی، استاد محمد حسن جواهری، استاد رحیم معماریان و سایر نویسندگان سمنانی را که به همراه داشتند، تقدیم هیئت داوران نموده و اینجانب را نیز به عنوان گویشور فعال در زمینة گفتار و نوشتار زبان سمنانی که دارای تألیفاتی نیز هستم، معرفی نمودند.
ریاست محترم هیئت رئیسه، از اینجانب خواستند که در مورد زبان سمنانی صحبتی داشته باشم. این بهترین فرصتی بود که می توانستم علاوه بر بیشتر شناساندن زبان سمنانی، فرهنگ اصیلِ نهفته در ضرب المثلهای این زبان را هم، به افراد حاضر در جلسه بشناسانم.
ابتدا کتاب « گنجینه ای از مثلهای گویش سمنانی » و سپس چندین برگ فتوکپی از کتاب در دست چاپ « فرهنگ وازگان فارسی به سمنانی » را به هیئت داوران تقدیم نمودم تا ذهنیت مثبتی نسبت به اینجانب پیدا کنند. سپس چند ضربالمثلی را که انتخاب کرده بودم برای حاضرین خوانده و به ترجمه و تفسیر یکایک آنها پرداختم. مشخص بود که همگی ضمن آشنائی بیشتر با زبان سمنانی، تحت تأثیر معنا و مفهومِ ضرب المثل های سمنانی قرار گرفته اند.
تقریباً تعداد هشت ضرب المثل رایج در زبان سمنانی را خوانده بودم که رئیس جلسه که با سایر اعضای هیئت رئیسه مشورت کرده بودند اظهار داشتند: این شیوهِ صحبت کردنِ مردم سمنان (زبان) است و بس. اینجانب نیز اظهار داشتم که آبا و اجداد ما و همچنین خود مردم سمنان به این شیوه صحبت کردن خود می گویند( سٍمٍنی زٍفُن) یعنی زبان سمنانی. هیئت رئیسه جلسه این نام را پسندیده و زبان سمنانی به همین نام (سٍمٍنی زٍفُن)به ثبت ملی رسید که مدارک مربوطه نیز پیوست می باشد.
ضرب المثل های منتخب به شرح زیر می باشند:
1= اَگَه اَلِّه دٍمبال بَشَه، سَری کویی مٍرٍس، کٍلِن دٍمبال، شَخَه رَزَه.
aga alle dεmbâl baša sari kuyi mεrεs. kεlen dεmbâl šaxaraza.
: اگر به دنبال عقاب بروی به قلّه کوه میرسی، به دنبال کلاغ، به شاخ ریز(منجلاب).
2= پیل هَمیشَه رَف اٍشتَه، وَختی مٍگَه وِیگیر بِینی پا دیمَه چیچی مٍندِه !!!
pil hamiša raf εšta. vaxti mεga veygir beyni pâ dima čiči mεnde.
: پول همیشه روی رَف است، وقتی میخواهی برداری، ببین پا روی چی میگذاری!!!
3 = اي ضَلَري يَه كو مٍگي ژو پيشواز بَشه، اي اٍستِفادِهیييَه كو مٍگي ژو پي بُوْريژ.
i zalεriya ko mεgi žo pišvâz baša. i εstεfâdei ya ko mεgi žo pi bowriž.
: یک ضرری است که باید به پیشوازش بروی، یک استفاده ایست که باید از آن فرار کنی.
4= سُوْنگ دَرَه سُونگی بٍشکَِنِه، آجُرَه کُلُنگی بٍشکَِنِه.
sowng dara sowngi bεškεne. âjora kolongi bεškεne.
: سنگ هست سنگ را بشکند، آجر کلنگ را بشکند. (دست بالای دست بسیار است).
5= آدٍمی بی پیلی هُشتُن دٍلَه شَهری هَم غریبَه.
âdεmi bi pili hošton dεla šahri ham qariba.
: آدم بی پول در شهر خودش هم غریب است.
به اعتقادی مو: آدٍمی بی پیلی هُشتُن دَنین کییَه هَم غریبَه چه بَرٍسِه به هُشتُن دٍلَه شَهری.
6= خَرچٍنگالی رَه باشُّن چٍرَه وَروَرٍکی رِی مٍشَه ؟ باتِش هَمَن وَروَرٍکی رِی بٍشّییُن باعثی مو پیشرٍفتی یَه.
xarčεngâli ra bâššon čεra varvarεki rey mεša? bâteš haman varvarεki rey bεššiyon bâ,εsi mo pišrεfti ya.
: به خرچنگ گفتند پرا اُریب اُریب راه می روی؟ گفت همین اُریب راه رفتن باعث پیشرفت من است.
7= شُرشُری وارثشی پی نَتٍرسا، نُم نُمی وارشی پی بَتٍرس.
šoršori vârεši pi natεrsâ. nom nomi vârεši pi batεrs.
: از شُرشُرِ باران نترس، از نم نمِ باران بترس.
8= ای رو وارٍشَه دَس رو دارَه وارٍش.
i ru vârεša das ru dâra vârεš.
: یک روز باران است، ده روز باران درختی.
9= اُو هُشتُن قارقار مٍنٍشنووِه وُ وٍرگ هُشتُن زیزی.
ow hošton qârqâr mεnεšnuwe vo vεrg hošton zizi.
: آب صدای قارقار خودش را نمی شنود و گرگ صدای زوزة خود را.
10= اَگَه بُخوردی پی سیر نَبیچِه، والٍشتی پی سیر مَنٍبا.
aga boxordi pi sir nabiče. vâlεšti pi sir manεbâ.
: اگر از خوردن سیر نشدی، از لیسیدن سیر نمی شوی.
11= اگه به اُمیدی هُمسییِه با، وَشُن مٍگی بخُس.
aga bε omidi homsiye bâ. vašon mεgi baxos.
: اگر به امید همسایه باشی، گرسنه باید بخوابی.
12= اسکَه بُونَه دوشُو مٍناده.
aska bowna dušow mεnâde.
: بوته خار شیره نمی دهد.
13= شُمٍرزِین اٍنگیرَه دوشُو مَنٍبو.
šomεrzen εngira dušow manεbu.
: انگور شهمیرزاد شیره نمی شود.
14= اَفتُو زَرد مابو، نامیرد جَلد مابو.
aftow zard mâbu. nâmird jald mâbu.
: آفتاب زرد می شود، نامرد زرنگ می شود.
===============
بنیاد نیکوکاران راه آسمان و انجمن دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی سمنان با همکاری سازمان های اداری و بنیادهای مردم نهاد و شورای اسلامی شهر سمنان و شهرداری سمنان و موسسه سمن بویان سمنان تصمیم گرفتند با برپائیِ همایشی، از کسانی که در راه گسترش این زبان کهن کوشا بوده و هستند و همچنین از جناب آقای پرفسور غلامرضا اعوانی که فردی شناخته شده در زمینه شناخت فلسفه می باشند و همچنین از اینجانب قدردانی نمایند. به همین مناسبت روز سی اُمِ دی ماه 1403 که مصادف با نهمین سال ثبت ملی زبان سمنانی بود، همایشی به نام (همایش نکوداشت) در فرهنگسرای کومش سمنان برکذار نمودند که مورد استقبال بسیار شکوهمندِ مردم قدرشناس سمنان قرار گرفت.

بالا : (تصاویری از حضور پر شور مردم در مراسم نکوداشت ۳۰ دیماه ۱۴۰۳)
===============
(1): (( روز دوازدهم تا پانزدهم ماه شعبان، روزهای برات نامیده می شوند. در این روز اغلبِ مردم سمنان با تهیه نان نازک و کوچکِ مخصوصی با سرخ کردن در روغن کنجد، پس از خارج کردن از ماهیتابه و پاشیدن مخلوط پودر قند و پودر دارچین به روی آن، نانی تهیه می کنند به نام گولاچ، که برای فوت شدگان خود بین همسایگان و سایر مردمی که برای خواندن فاتحه به قبرستان رفته اند، خیرات می کنند)).
ذبیح الله وزیری(وزیری سمنانی)
گویشور و تلاشگر گسترش کهن زبان سمنانی
08/11/1403


