مربّیهای ما در کودکستانها، با کودکان بازیای میکنند که مربّیِ ژاپنیها هم همان بازی را به شیوه دیگری انجام میدهد. آن بازی چنین است که مربّیِ ما نه عدد صندلی را وسط کلاس یا حیاط میگذارد و ده نفر از شاگردها را انتخاب میکند. به بچهها میگوید که هر وقت سوت زدم همه شما دورِ این صندلیها بدوید، دوّمین سوت را که زدم، سعی کنید که روی صندلیها بنشینید. هرکس نتواند بنشیند سوخته است. خوب معلوم است که وقتی بچهها صدای سوت دوّم را شنیدند، یکدیگر را هول میدهند تا خودشان بنشینند. مسلماً یکی از بچهها نمی تواند روی صندلی بنشیند که اصطلاحاً میگویند سوخته است و از دورِ بازی کنار میرود. بار دیگر مربّی یکی از صندلیها را برمیدارد، میماند هشت صندلی و نه نفر از بچهها. این بازی همین طور تا آخرین صندلی ادامه دارد. پس مشخص است که این بازی یک برنده بیشتر ندارد، آن هم آخرین نفری است که همه را هول داده و آنها را حذف کرده تا خودش بتواند بنشیند. این روش چه پیامی برای بچهها دارد؟ پیامش این است که اگر میخواهید در زندگی موفق شوید، باید رقبای خود را از میدان به در کنید تا شما یک نفر باقی بمانید.
ژاپنیها همین بازی را انجام میدهند. ولی با شیوه دیگر. مربّی نه عدد صندلی و ده نفر از شاگردان را انتخاب میکند و به آنها میگوید: صدای سوت اوّل را که شنیدید دور صندلیها میدوید. دوّمین صدای سوت را که شنیدید سعی کنید که همه ده نفر روی نه عدد صندلی بنشینید. بچهها سعی میکنند که همه پهلوی یکدیگر بنشینند تا ده نفر روی نه صندلی بنشینند.
بار دوّم مربّی یک صندلی را بر میدارد. میماند هشت صندلی و ده نفر شاگرد. این بار به این ده نفر شاگرد میگوید که با صدای سوت اول دور این هشت صندلی بدوید. با صدای سوت دوّم سعی کنید که همه ده نفر روی هشت صندلی بنشینید. اگر حتّی یک نفر هم نتواند بنشیند، همه شما سوختید. پس همه ده نفر از شاگردان سعی میکنند که با بغل کردن یکدیگر روی هشت صندلی بنشینند. این کار را تا جائی که امکان داشته باشد ادامه میدهند.
بسیار خوب، این کار آنها چه پیامی دارد؟ پیام آنها این است که اگر میخواهید در زندگی موفق شوید، همه باید هوای یکدیگر را داشته باشید. وقتی با هم باشید، همه موفق میشوید.
این است که ژاپن در دنیا کجاست و ما در کجا هستیم. ما از دماغ فیل افتادهایم و هیچ کس را هم قبول نداریم. این است روزگار ما.
===============