قدیما رسم بود که هرگاه خانم خانه چیزی کم و کسر داشت، از همسایهاش قرض میگرفت و در اوّلین فرصت آن را پس میداد.
روزی خانمی به هنگام پختن غذا، متوجه شد که سیبزمینی ندارد. به خانه همسایهاش رفت که چند عدد سیب زمینی قرض بگیرد. آقای خانه هم حضور داشت. همسایه، چند عدد سیبزمینی درشت به خانم مراجعه کننده داد.
چند روز بعد، آن خانم همان تعداد سیبزمینی را برای همسایهاش برد. برحسب اتفاق آقای خانه نیز حضور داشت و مشغول خواندن نماز بود. در حالی که داشت نماز میخواند، متوجه سیبزمینیهائی شد که همسایه آورده بود، تعداد سیبزمینیها درست بود ولی گویا کمی ریزتر از سیبزمینیهائی بود که برده بود. همچنان که در حال نماز خواندن بود، پنجههای دستش را کمی جمع کرد و به زن همسایه نشان داد و گفت (قُل هُوالله اَحَد)، در همین حال پنجههای دستش را جمعتر کرد و گفت (اللهُ صَمَد؟). یعنی: سیب زمینیهائی که بردی به این بزرگی بود، حالا که پس آوردی، به این کوچکی؟
==========================