اسامی گیاهان، سبزیجات و صیفی‌جات به زبان سمنانی

اسامی گیاهان، سبزیجات و صیفی‌جات به زبان سمنانی

اسامی گیاهان، سبزیجات و صیفی‌جات به زبان سمنانی به شرح زیر هستند:

آویشن: اُوْویشنَه owvišna گیاهی است دارویی.

ارزن: گُوْوَِرسَه gowvεrsa دانه ریز و براق خوراکی که غذای بعضی پرندگان است و از آن نوعی نان نیز تهیه می‌شود. گیاه این دانه از خانواده گندمیان است. گاورس. (ج : گُوْوَِرسی gowvεrsi)

اطلسی (گل اطلسی): اَطلَِسییَه atlεsiya.(ج : اَطلَِسی atlεsí)

بابونه: بابونَه bâbuna گروهی از گیاهان علفی که گل‌ها و برگ‌های معطرِ بعضی از آن‌ها دارویی است و برگ و ساقه آن مصرف خوراکی دارد.

بادرنجبویه: بادرَنجوئَه bâdranjuwa از گیاهان داروئی. 

بادمجان (بادنجان): وَِنگُنَه vεngona (ج: وَِنگُنی vεngoni) 

(بوته بادمجان: وَِنگُنَه بُوْنَه vεngona bowna)، (بادمجان پخته شده در ربّ انار: وَِنگُنَه لیچا vεngona ličâ)

بادیانه: بادییُنَه bâdiyona گیاهی است دارویی، خودرو شبیه شِوید.

بارهنگ: سیمَِنج simεnj گیاهی علفی و یک ساله با برگ‌های درشت، که دانه‌های ریز آن مصرف دارویی دارد.

باقلا: باکَِلی bâkεli این واژه همیشه به صورت جمع ادا می‌شود.

بالنگ: بالَِنگ bâlεng میوه ای از خانواده مرکبات که پوست آن فرورفتگی و برآمدگی‌های زیادی دارد، از دیگر مرکبات درشت تر است و از پوست ضخیم آن ترشی و مربا درست می‌کنند.

بالنگو: بالَِنگو bâlεngo گیاهی یک ساله از خانواده نعناع، با برگ‌هایی شبیه برگ ریحان و گل هایی معمولاً به رنگ آبی که تخم آن مصرف دارویی دارد.  

بذر سبزیجات: تُخمَه تال toxmatâl دانه قابل کشت سبزیجات، تخم، دانه.

برگ: وَلگَه valga (ج : وَلگی valgi)

برگ چغندر: چُندَِرَه وَلگ čondεra valg آنچه در نظر دیگران ناچیز جلوه می کند، چیز بی‌اهمیّت.

بَلم: بَلمَه balma علف خودروی که در کنار جوی آب می‌روید.

بلمستان: بَلَِمَِستُن balεmεston چمنزار، علفزار.

بنفشه: بَِنُوْشَه ( بَِنَِفشَه )bεnowša ( bεnεfša ) از گیاهان کوتاه دو لپه ای جدا گل برگ که بیشتر آنها علفی، زینتی و دارویی‌اند و گل‌هایی یک رنگ یا چند رنگ دارند که در اوایل بهار می‌رویند.

(بوته بنفشه: بَِنُوْشَه بُوْنَه bεnowša bowna)

(گل بنفشه: بَِنُوْشَه وَِلَه bεnowša vεla)

بُته(بوته): بُونَه bowna

بُته مرده: تَقَه بَِمَِردَه taqa bεmεrda ویژگی محصولی مانند طالبی، خربزه و هندوانه که بُته اش خشکیده باشد.

بوته: بُوْنَه bowna:

1: گیاه پرشاخه کوتاه‌تر از درخت، مانند بوته گل، بوته خار، بوته کوجه فرنگی، بوته بادمجان. 2: درزبان سمنانی به درختچه میوه‌جات نیز «بُوْنَه» گفته می‌شود. مانند: وِیمَه بُوْنَه «بوته بادام»، نارَه بُوْنَه «بوته انار»، اَِنجیلَه بُوْنَه «بوته انجیل».

بوته پنبه: وَِشَه بُوْنَه vεša bowna   

بوته سیفی‌جات: تَقَه taqa  بوته هایی از قبیل خیار، خربزه، طالبی، هندوانه.

(تُنُک کردن بوته‌ها: تًغی تُنُک وَِندییُن taqi tonok vεndiyon)

بوته شاهدانه: بَنگَه بُوْنَه banga bowna بوته‌ای که از آن بنگ درست می‌کنند. به «شاهدانه» می‌گویند «کَِنَِغدُن kεnεqdon».

بومادران: بَرچَِکَه barĉεka گیاهی علفی و پایا با بوی تند که سرشاخه‌های گلدار و برگ‌های آن مصرف دارویی دارد.

بید (درختِ بید): وییَه دارَه viya dâra درخت یا درختچه‌ای با برگ‌های دراز و باریک که انواع مختلف دارد و زینتی‌اند و دارویی. در گویش سمنانی به «درخت بید»، «وییَه دارَه» و به شاخه بید «وییَه شاخا» و به «برگ بید»، «وییَه وَلگَهviya valga» و به، چوبِ درخت بید: وییَه چو viya ču گفته می‌شود.

بید مجنون: بیدی مَجنونی bidi majnuni  

تاج ریزی: کَِلا­اَِنگیرَه kεlâεngira گروهی از گیاهانِ علفیِ خودرو از خانواده سیب‌زمینی که میوه‌های کوچک کروی سفید، زرد، قرمز، سرمه ای یا سیاه دارند و برگ و ساقه آنها مصرف دارویی دارد .

کاسنی: کاسنی kâsni

سبزیجات = سُوْزیجات sowzijât   

بذر سبزیجات: تُخمَه تال toxmatâl  دانه قابل کشت سبزیجات، تخم، دانه.

اسفناج: اَِسفَِناغَه εsfεnâqa   

پونه: پیتَِنَِکَه pitεnεka  

پیازچه: پیازچَه piyâzča   

تربچه نقلی: تُرُبچا torobčâ  

ترخون: تَرخُن tarxon  

تَرِه: کَرَه kára   

جعفری: جَعفَِرییَه ja,fεriya 

ریحان: سَِراسُن sεrâson  

سبزی خوردن: نونی سُوْزی nuni sowzi   

شاهی (ترتیزک): تَرتیزَِکَه tartizεka  

شنبلیله: شُمبیلَه ŝombila

شوید: شَِوَه ŝεva   

گشنیز: گَِشنیزی  gεŝnizi

مرزه: مَرزَه marza   

نعناع: نانا nânâ

باقلا: باکَِلی bâkεli این واژه همیشه به صورت جمع ادا می‌شود. 

برگ: وَلگَه valga (ج : وَلگی valgi)

چغندر= چُندَِر čondεr (ج: چُندَِری čondɛri) 

برگ چغندر : چُندَِرَه وَلگ čondεra valg آنچه در نظر دیگران ناچیز جلوه می‌کند، چیز بی اهمیّت 

زردک (هویج بومی)= گَزَِرَه gazεra (ج: گَزَِری gazɛri)

شلغم: (شَلُمی ŝalomi) شَلُمَه alomaš (ج: شَلُمی šalomi)

برگ شلغم: شَلُمَه وَلگ ŝaloma valg

کدو: کَوییَه kaviya (ج: کَوی kavi)  

کلم: کَلُم kalom کلم: (ج: کَلُمی kalomi) 

برگ کلم: کَلُمَه وَلگ kaloma valg

کلم‌قمری: کَلُم قُمرییَه kalom qomriya

کلم پیچ: کَلُم پیچ kalompič 

سبزیجات کوهی: سُوْزیجاتی کویی sowzijâti kuyi

ریواس: رینَِسکَه rinεska

شنگ: شَِنگَه ŝεnga

==============================

سیفی جات: 

بوته سیفی‌جات : تَقَه taqa  بوته‌هایی از قبیل خیار، خیار چنبر، خربزه، طالبی، هندوانه.

(تُنُک کردن بوته‌ها: تًغی تُنُک وَِندییُن taqi tonok vεndiyon)

بادمجان (بادنجان): وَِنگُنَه vεngona (ج: وَِنگُنی vεngoni)  

(بوته بادمجان: وَِنگُنَه بُوْنَه vεngona bowna)

خربزه: خَربیزَه xarbiza

خیار: جُوْرُنگ jowrong    

خیارچنبر: شَِنگ ŝεng  

طالبی: طالَِبییَه tâlεbiya

هندوانه: هَِندونَه  hεndona

  • اسامی گیاهان، سبزیجات و صیفی‌جات به زبان سمنانی

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

آثار و تألیفات

مطالب دیگر

شهمیرزاد

شهمیرزاد

شَهمیرزاد (به گویش شهمیرزادی: شامرزا) شهری در شمال استان سمنان است. این شهر از نظر گردشگری، تاریخی و کشاورزی دارای اهمیت می‌باشد. ارتفاع مرکز شهمیرزاد از سطح دریا ۱۹۳۵ متر می‌باشد. این

نظام آبیاری سمنان

نظام آبیاری شهر سمنان

گفتگو از آب، جایگاه و نقشِ آن در زندگانی انسان سخن تکراری است. در فرهنگ ایران، آب، مقدس و بُن‌مایه حیات است. مقدار آب حاصل

ارسال پیام